برای دوست داران آهنگ های شکیرا این هفته با آهنگ She Wolf کنارتونیم.
راجع به شکیرا
شکیرا خواننده، ترانه سرا، دنسر و تاجر اهل کلمبیا است. پدرش لبنانی و مادر کلمبیایی، او سعی کرد هر دو زبان رو فرا بگیرد و در موزیک هاش استفاده کنه اولین آهنگش را در سن 8 سالگی نوشت و در سن 13 سالگی آهنگش رو رکورد کرد، او برنده چندین گرمی و جوایز دیگر شده، معروفیت شکیرا از انتشار آهنگهای whenever whenever و Hips don’t lie شروع شد و همچنین شکیرا بالاترین فروش آلبوم را در بین آرتیستهای کلمبیایی داره، برآورد فروش آلبوم بیش از 70 میلیون بوده. او همچنین سوپراستار موزیک اسپانیایی هم شناخته شد. حاصل رابطه اش با پیکه فوتبالیست معروف دو فرزنده پسر میباشد.
متن و ترجمه آهنگ She Wolf
کمک, اون تو لباس مبدله (تغییر چهره داده) | SOS, she's in disguise |
کمک, اون تو لباس مبدله | SOS, she's in disguise |
یه گرگ ماده تغییر چهره داده | There's a She Wolf in disguise |
داره میاد بیرون, داره میاد بیرون ,داره میاد بیرون | Coming out, coming out, coming out |
تمام چیزی که از من میخواین باشم یه دختره اهلیه | A domesticated girl, that's all you ask of me |
عزیزم این که شوخی نیست، من گرگ شدم | Darling, it is no joke, this is lycanthropy |
ماه بیدار شده، با چشمانی باز | The moon's awake now, with eyes wide open |
بدنم پر از عطشه، سیرش کن | My body's craving, so feed the hungry |
من دوشنبه به دوشنبه و جمعه به جمعه خودمو فدای تو کردم | I've been devoting myself to you Monday to Monday and Friday to Friday |
حقم این نبود که این بلا رو سرم بیاری | Not getting enough retribution or decent incentives to keep me at it |
احساس می کنم مثل یه قهوه ساز تو دفتر کار مورد سو استفاده قرار گرفتم | I'm starting to feel just a little abused like a coffee machine in an office |
میخوام برم جایی که یه عاشق واقعی پیدا کنم و راجع بهش به تو بگم | So I'm gonna go somewhere cozy to get me a lover and tell you all about it |
اونجا یه گرگ ماده در کمد لباس هست | There's a She Wolf in the closet |
در رو باز کن و آزادش کن | Open up and set it free |
اونجا یه گرگ ماده توی کمد لباست هست | There's a She Wolf in your closet |
بیارش بیرون تا بتونه نفس بکشه | Let it out, so it can breathe |
یه گوشه بار نشسته و به شکارش خیره شده | Sitting across a bar, staring right at her prey |
تا حالا که خوب پیش رفته، اون راه خودش رو میره | It's going well so far, she's gonna get her way |
موجودات شبگرد زیادم محتاط نیستن | Nocturnal creatures are not so prudent |
ماه معلم منه و من دانش آموز او | The moon's my teacher, and I'm her student |
برای گیر آوردن مرد های مجرد یه رادار مخصوص همراه دارم | To locate the single men, I got on me a special radar |
و شیلنگ آتشنشانی وقتی تو درد سر افتادم ازش استفاده کنم | And the fire department hotline, in case I get in trouble later |
من دنبال یه مرد دولتمند یا ثروتمند نیستم که فقط دنبال حال کردنن | Not looking for cute little dives or rich city guys that just want to enjoy |
اوقات خوش و همچنین اوقات بدی رو در آغوش یه پسر گذروندم | I'm having a very good time and behave very bad in the arms of a boy |
اونجا یه گرگ ماده در کمد لباس هست | There's a She Wolf in the closet |
در رو باز کن و آزادش کن | Open up and set it free |
اونجا یه گرگ ماده توی کمد لباست هست | There's a She Wolf in your closet |
بذار بیاد بیرون, تا بتونن نفس بکشه | Let it out, so it can breathe |
کمک, اون تو لباس مبدله | SOS, she's in disguise |
کمک, اون تو لباس مبدله | SOS, she's in disguise |
اونجا یه گرگ ماده تو لباس مبدل هست | There's a She Wolf in disguise |
داره میاد بیرون, داره میاد بیرون ,داره میاد بیرون | Coming out, coming out, coming out |
کمک, اون تو لباس مبدله | SOS, she's in disguise |
کمک, اون تو لباس مبدله | SOS, she's in disguise |
اونجا یه گرگ ماده تو لباس مبدل هست | There's a She Wolf in disguise |
داره میاد بیرون, داره میاد بیرون ,داره میاد بیرون | Coming out, coming out, coming out |
اونجا یه گرگ ماده توی کمد لباست هست | There's a She Wolf in your closet |
بذار بیاد بیرون, تا بتونن نفس بکشه | Let it out, so it can breathe |
اصطلاحات آهنگ She Wolf
تغییر دادن ظاهر کسی یا چیزی به ظاهر دیگر جوری که کسی کتوجه نشود | To disguise sb/sth as sth/ab |
بیدار بودن | Be awake |
اشتیاق و عطش خیلی زیاد نسبت به چیزی | To crave |
استفاده از چیزی در حالتی که نباید استفاده بشه | To abuse of |
آزاد کردن چیزی یا کسی | To set sth/sb free |
اجازه خروج به چیزی دادن (آزاد کردن) | To let sth out |
باز کردن دری | To open up |
نفس کشیدن | To breath |
جای چیزی را پیدا کردن | To locate sth |
توی دردسر افتادن | To get in trouble |
بدون دیدگاه