گرامر narrative tenses به ما کمک میکنه تا بتوانیم اتفاقاتی را که در گذشته اتفاق افتادهاند پشت سر هم (حالت داستان) بازگو کنیم.
در ابتدا به متن زیر دقت کنید و بعد از آن به درس میپردازیم.
This happened when I was about five years old. My father had gone away on business for a few days, and my brother and I were sleeping in my parent’s bedroom.
Before we went to bed that night, I had been reading a very scary story about a wicked witch. In the middle of night , I woke up suddenly and saw that a figure in a dark coat was standing at the end of my bed. I screamed at the top of my lungs.
این اتفاق وقتی افتاد که من پنج ساله بودم. پدرم برای مسافرت کاری، چند روزی رفته بود و من و برادرم تو اتاق پدر و مادرم خوابیده بودیم.
اون شب قبل اینکه بریم به تخت خواب من داشتم یک داستان خیلی ترسناک در مورد یک جادوگر بدجنس میخوندم.
اواسط شب، من ناگهان از خواب بیدار شدم و دیدم که یک پیکر با یک کت تیره آخر تختم ایستاده. من با تمام وجود جیغ کشیدم.
- همان طور که دیدین در این متن از شکل های مختلف گرامر گذشته استفاده شده است.
:Simple past
از گذشته ساده وقتی استفاده میکنیم که بخواهیم در مورد اتفاقات اصلی و پشت سر هم در داستان صحبت کنیم.
مثال:
This happened when I was about five years old.
این اتفاق وقتی افتاد که من پنج ساله بودم.
:Past continuous
از گذشته استمراری وقتی استفاده میکنیم که بخواهیم عملی را که در حال انجام بوده اما بعد به وسیله عملی دیگر قطع شده توصیف کنیم. یا عملی که در حال انجام بوده اما کامل نشده. از گذشته استمراری برای صحنه سازی استفاده میشود.
مثال:
my brother and I were sleeping in my parent’s bedroom.
من و برادرم تو اتاق پدر و مادرم خوابیده بودیم.
Past perfect and past perfect continuous:
از گذشته کامل و گذشته کامل استمراری برای صحبت در مورد اتفاقاتی استفاده میشود که در گذشتهی زودتری اتفاق افتاده اند.
یعنی اعمالی که زودتر از اتفاقات اصلی داستان رخ داده اند.
تنها تفاوتی دارند این است که از گذشته کامل وقتی استفاده میکنیم که بخواهیم بر روی تکمیل شدن عملی تاکید داشته باشیم و از گذشته کامل استمراری وقتی استفاده میکنیم که بخواهیم بر روی تداوم عمل تاکید داشته باشیم.
مثال:
Lina was crying because she had been reading a very sad book.
لینا داشت گریه میکرد چون یک کتاب خیلی غمگین خونده بود.
Lina didn’t want to see the movie, because she had already read the book.
لینا نمیخواست فیلم رو ببینه چون قبلا کتابش رو خونده بود.
امیدوارم که این مقاله براتون مفید بوده باشه.
مطالب مرتبط
← گرامر
تعامل دوطرفه
شما و نرمافزار برای یادگیری بهتر میتونین پارتنر هم باشین.





یادگیری رو با فانگلیش، هدفمند شروع کن!
از صفر تا بینهایت، آموزش زبانانگلیسی در همه سطوح و تضمین مسیر رشد
عالی و بسیار مفید
ممنون از وقتی که گذاشتید