Interstellar is about A team of explorers travel through a wormhole in space in an attempt to ensure humanity’s survival.
میانستارهای فیلمی علمی-تخیلی و حماسی به کارگردانی کریستوفر نولان است که در ۲۰۱۴ اکران شد. فیلمنامهٔ این فیلم را نولان به همراه برادرش جاناتان نوشتهاست. فیزیکدان نظری، کیپ تورن یکی از تهیهکنندگان اجرایی و مشاور علمی فیلم است. در این فیلم متیو مککانهی، ان هتوی، جسیکا چستین، بیل اروین، الن برستین، مت دیمون، و مایکل کین ایفای نقش کردهاند. این فیلم در فضایی ویرانشهری جریان دارد که بشریت در تلاش است تا زنده بماند. داستان آن دربارهٔ فضانوردانی است که از طریق کرمچالهای در نزدیکی زحل به کهکشان دیگری سفر میکنند تا سیارهٔ قابل سکونتی بیابند.
Interstellar عبارات فیلم
ما قبلاً به آسمان نگاه میکردیم و از محلمون در ستارهها تعجب میکردیم.حالا ما فقط به پایین نگاه میکنیم، و نگران جایگاهمون در کثیفی هستیم. | We used to look up at the sky and wonder at our place in the stars. Now we just look down, and worry about our place in the dirt. |
بشر در زمین متولد شد. این هرگز به معنای مردن در اینجا نبود. | mankind was born on Earth. It was never meant to die here. |
پس زمان واقعا خوبی برای بازگشتت خواهد بود. | So it'd be a real good time for you to come back. |
وقتی پدر یا مادر شدید، روح آینده فرزندان خود میشوید. | Once you're a parent, you're the ghost of your children's future. |
همه خوبند؟ بردههای کلونی ربات من؟ | Everybody good? Plenty of slaves for my robot colony? |
گنجینه این دنیا، دان. اما این به ما میگوید که فعلا برای مدتی اینجا را ترک کنید. | This world's a treasure, Don; but it's been telling us to leave for a while now. |
عشق چیزی است که ما قادر به درک آن هستیم و فراتر از زمان و مکان است. | Love is the one thing we're capable of perceiving that transcends time and space. |
من از مرگ نمیترسم من یک فیزیکدان قدیمی هستم - از زمان میترسم. | I'm not afraid of death. I'm an old physicist - I'm afraid of time. |
شاید مجبور بشوید بین دیدن دوباره فرزندان و آینده نسل بشر تصمیم بگیرید. | You might have to decide between seeing your children again and the future of the human race. |
من تا ابد دوستت دارم. من رو میشنوی؟ من برای همیشه دوستت دارم. و من برمیگردم. من برمیگردم. | I love you, forever. You hear me? I love you forever. And I'm coming back. I'm coming back. |
زمان نسبی است، خب؟ میتواند کشش پیدا کند و فشرده شود، اما... نمیتواند به عقب بدود. فقط نمی توانم تنها چیزی که می تواند مانند زمان در ابعاد حرکت کند ، جاذبه زمین است. | Time is relative, okay? It can stretch and it can squeeze, but... it can't run backwards. Just can't. The only thing that can move across dimensions, like time, is gravity. |
من شما را پشت سر نمیگذارم ... دکتر برند. | I wouldn't leave you behind... Dr. Brand. |
ذرت بوداده در یک بازی توپ غیرطبیعیست. من یک هاتداگ میخواهم | Popcorn at a ball game is unnatural. I want a hot dog. |
حسش میکنید، نه؟ غریزه زنده ماندن. این همان چیزی است که من را سوق داده است. این چیزی است که همه ما را پیش میبرد. و این چیزی است که میخواهد ما را نجات دهد. چون میخواهم همه ما رو نجات بدم برای تو کوپر | You're feeling it, aren't you? The survival instinct. That's what drove me. It's what drives all of us. And it's what's gonna save us. Cause I'm gonna save all of us. For you, Cooper. |
Interstellar اصطلاحات فیلم
برعکس | upside-down |
پاشو/ بلند شو/ خودتو تکون بده | Shake a leg! |
ادامه بده | move on |
متوقف کردن کار/دزدیدن چیزی/ کنترل قیمت یا ارزش چیزی بر اساس یک مقدار خاص | knock something off |
احمق | dumb-ass |
دنبال اطلاعات در کتاب یا ... گشتن | look something up |
مراقبت کردن | looking after |
یک لحظه وایستا | Hold up |
به آرومی | Slow down |
سرت تو کار خودت باشه | minding your own business |
خفه شو! | Shut up! |
رسیدگی کردن به مشکلی برای ارتقا یا درست کرد رابطهای | patch something out |
فهمیدن/ کشف کردن چیزی | figure something out |
بیا بنشین/ بیا داخل | Get in |
ادامه دادن انجام کاری | Stay on something |
حرکت و ترک کردن | drive off |
کسی رو در تختخواب گذاشتن | lay someone down |
افتادن/ سقوط | come down |
بنشین | Take a seat |
تصمیم گرفتن یا رسما چیزی رو غیرممکن اعلام کردن | ruling someone out |
بدون دیدگاه