آهنگ In The End از گروه راک آمریکایی Linkin Park هست. این آهنگ، هشتمین ترک از آلبوم Hybrid Theory هست.
این آهنگ Linkin Park از آهنگهای شناخته شده و محبوب اونها هست.
آهنگی هست که در چارت تاپ10 خیلی از کشورها قرار گرفت و همچنین جایگاه دوم رو در Billboard Hot 100 آمریکا بدست آورد.
متن و ترجمه آهنگ In The End
با یک چیز شروع میشه | It starts with one thing |
نمیدونم چرا | I don't know why |
حتی اهمیتی نداره که چقدر سخت تلاش میکنی | It doesn't even matter how hard you try |
یادت باشه | Keep that in mind |
قافیهها رو ردیف کردم | I designed this rhyme |
تا به موقع توضیحش بدم | To explain in due time |
همهی چیزی که میدونم | All I know |
اینه که زمان چیز باارزشیه | Time is a valuable thing |
ببین چطور مثل حرکت پاندول ساعت میگذره | Watch it fly by as the pendulum swings |
ببین تا آخر روز شمارش معکوس میره | Watch it count down to the end of the day |
زندگی داره با تیکتاک ساعت میگذره | The clock ticks life away |
خیلی غیرطبیعیه | It's so unreal |
حواست نیست | Didn't look out below |
ببین چطور همین الان زمان ناپدید شد | Watch the time go right out the window |
سعی میکنی نگهش داری ولی تو حتی نمیدونی | Trying to hold on, but you didn't even know |
همه رو از دست دادم تا فقط رفتن تو رو تماشا کنم | Wasted it all just to watch you go |
همه رو تو خودم نگه داشتم | I kept everything inside |
با اینکه تلاش کردم، ولی همش ازهم پاشید | And even though I tried, it all fell apart |
معنیای که واسم داشت | What it meant to me |
درآخر قراره یک خاطره از یک زمانی بشه وقتی که | Will eventually be a memory of a time when |
من خیلی سخت تلاش کردم | I tried so hard |
و خیلی پیش رفتم | And got so far |
اما درنهایت | But in the end |
حتی اهمیتی هم نداره | It doesn't even matter |
حتما باید میافتادم | I had to fall |
تا همشون رو از دست بدم | To lose it all |
اما در آخر | But in the end |
حتی اهمیتی هم نداره | It doesn't even matter |
یک چیزی، نمیدونم چرا | One thing, I don't know why |
حتی اهمیتی نداره چقدر سخت تلاش میکنی | It doesn't even matter how hard you try |
یادت باشه | Keep that in mind |
قافیهها رو ردیف کردم | I designed this rhyme |
تا زمانی رو که خیلی زیاد تلاش کردم به یاد بیارم | I tried so hard To remind myself of a time when |
با وجودی اینکه تو من رو دست مینداختی | In spite of the way you were mocking me |
جوری رفتار میکردم که انگار جزئی از اموال تو هستم | Acting like I was part of your property |
هر بار جنگیدنت با من رو به یاد میارم | Remembering all the times you fought with me |
در تعجبم تا اینجا کشیده شد | I'm surprised it got so |
چیزها دیگه مثل قبل نیستن | Things aren't the way they were before |
دیگه حتی من رو هم نمیشناسی | You wouldn't even recognize me anymore |
دیگه اونی که قبلا میشناختی نیستم | Not that you knew me back then |
اما همشون در آخر به من میگرده | But it all comes back to me in the end |
همهچیز رو تو خودت نگه میداری | You kept everything inside |
و با اینکه من تلاش کردم ولی همش از هم پاشید | And even though I tried, it all fell apart |
معنیای که واسم داشت در آخر قرار هست یک خاطره از یک زمانی بشه وقتی که | What it meant to me will eventually be a memory of a time when |
خیلی سخت تلاش کردم | I tried so hard |
و خیلی پیش رفتم | And got so far |
اما در نهایت | But in the end |
حتی اهمیتی هم نداره | It doesn't even matter |
حتما باید میافتادم | I had to fall |
تا همشون رو از دست بدم | To lose it all |
اما در آخر | But in the end |
حتی اهمیتی هم نداره | It doesn't even matter |
من بهت اعتماد کردم | I've put my trust in you |
تا جایی که میتونستم جلو رفتم | Pushed as far as I can go |
برای همهی این | For all this |
فقط یک چیز هست که باید بدونی | There's only one thing you should know |
من بهت اعتماد کردم | I've put my trust in you |
برای همهی این | For all this |
فقط یک چیز هست که باید بدونی | There's only one thing you should know |
خیلی سخت تلاش کردم | I tried so hard |
و خیلی پیش رفتم | And got so far |
اما در آخر | But in the end |
حتی اهمیتی هم نداره | It doesn't even matter |
حتما باید میافتادم | I had to fall |
تا همشون رو از دست بدم | To lose it all |
اما در آخر | But in the end |
حتی اهمیتی هم نداره | It doesn't even matter |
اصطلاحات و عبارات آهنگ In The End
به ذهن سپردن | Keep that in mind |
قافیهها رو آماده کردن | Designed the rhyme |
در زمان مناسب | In due time |
گذشتن زمان | Fly by |
شمارش معکوس | Count down |
گذشتن زمان | The clock ticks away |
برای هشدار به کسی استفاده میشه | Look out below |
صبر کن، بغل کردن کسی | Hold on |
چیزی رو در خود نگه داشتن | Keep something inside |
از هم پاشیدن | Fall apart |
به یک نقطهای یا جایی رسیدن | Get so far |
در آخر (توضیحات بیشتر) | In the end |
باوجود/ علی رغم (توضیحات بیشتر) | In spite of |
اعتماد کردن به کسی | Put one's trust in |
بدون دیدگاه