exam funglishapp

اصطلاحات پرکاربرد مربوط به امتحان در زبان انگلیسی(1)

سلام دوستان. در این مقاله قصد داریم تا اصطلاحاتی رو با هم بررسی کنیم که به امتحان و موضوعات مربوط به آن مرتبط هست.

در مقاله قبلی با اصطلاحات مرتبط با یادگرفتن آشنا شدیم.

این دسته از مقالات برای سطح اینترمدیت به بالا مناسب هستند.

برای یاد گرفتن بهتر این اصطلاحات بهتر است تا نوشته زیر را که در رابطه با همین موضوع و امتحان است را با هم بررسی کنیم.

revising for an exam

Thursday: my last chance to revise for my economics exam. I’ve worked hard to try and get on top of this subject. Not only have I got into the habit of reading the business pages in the newspapers, but I also spent the holidays going through all my lecture notes. I know it’s important not to get too bogged down, so I decided not to study everything but just try and work out which questions might come up-and concentrate on those.

I also went through some past papers with a friend, which was really useful. Now, I’m just keeping my fingers crossed for tomorrow- but the truth is, I can only do my best, and it’s not the end of the world if I fail. Anyway, I’d better get down to some work.

پنج شنبه: آخرین امیدم برای امتحان اقتصاد. من خیلی سخت کار کردم و تونستم که خودم رو قوی کنم تو این درس. حتی در خودم این عادت رو به وجود آوردم که صفحات مربوط به بیزینس و اقتصاد رو توی روزنامه‌ها بخونم. همچنین من تمام تعطیلات، نوشته‌هام برای کنفرانسم رو مرور می کردم.

می‌دونم نباید انقدر خودم رو درگیر جزئیات کنم که از بقیه چیز‌ها عقب بمونم. به همین دلیل تصمیم گرفتم که تمام موضوعات رو نخونم، بلکه فقط بخش‌هایی رو بخونم و کار کنم که ممکن هست ازشون سوال بیاد و تمرکزم رو بزارم روی اون‌ها.

همچنین از نوشته‌های قدیمی یک دوست هم کمک گرفتم و خیلی به دردم خورد. حالا فقط امیدوارم که فردا بتونم. اما حقیقت این هست که من فقط می‌تونم بهترین خودم رو انجام بدم و این آخر دنیا نیست حتی اگه قبول نشم.

به هرحال بهتر هست که با دقت کارم رو انجام بدم.

 

در ادامه به بررسی اصطلاحات به کار رفته در متن امتحان می‌پردازیم.

Get on top of sth: manage to control or deal with sth. ( get to grips with sth)

کنترل کردن/ مقابله کردن

Get into the habit of doing sth: develop a particular habit.

عادتی را در خود به وجود آوردن

Go through sth: look at or study notes, papers ,( go over sth)

به دنبال چیزی بودن/ گشتن

Get bogged down(in sth): become so involved with the details of sth that you can’t make any progress.

انقدر درگیر جزئیات چیزی شدن که پیشرفتی در کار حاصل نشود.

Work sth out: solve a problem by considering the fact.

حل کردن مسئله با واقعیات

Come up: if a question, number, name and … comes up, it is selected and appears somewhere.( in this case, in an exam paper).

آمدن (سوال از جایی)

Keep your fingers crossed: hope for good luck or success.

انگشت خود را به نشانه موفقیت بالا گرفتن. امیدوار بودن

It’s not the end of the world: it’s not the worst thing that could happen.

دنیا که به آخر نرسیده

Get down to sth: begin to do sth and give serious attention to it.

شروع کردن کاری با دقت تمام

Spotlight:

در ادامه اصطلاحاتی که با کلمه best ساخته می شوند را بررسی می کنیم.

If you do your best or try your best or do something to the best of your ability, you try as hard as possible to achieve something.

do your best/ try your best /do something to the best of your ability: بهترین تلاش خود را کردن/ با تمام توان تلاش کردن

To wish someone luck for an exam, you can say (the) best of luck.

To wish someone luck for …/ (the) best of luck: آرزوی موفقیت کردن

 

امیدوارم که این مقاله براتون مفید بوده باشه.

 

اصطلاحات کاربردی و افعال عبارتی

2694 بازدید

idiomآموزش آنلاینآموزش رایگانآموزش زبانآموزش زبان انگلیسیاصطلاحات انگلیسیامتحانایدیمزبانزبان انگلیسییادگیری زبان انگلیسی

فرهت سادات فیروزهAuthor posts

Avatar for فرهت سادات فیروزه

سلام فرهت هستم. مدرس زبان انگلیسی و مترجم و نویسنده محتوا از سال 97! می‌تونم بگم که یکی از سرگرمی‌هام یادگیری زبان‌های مختلفه!

بدون دیدگاه

در بحث پیرامون مقاله شرکت کنید.