Armed with only one word, Tenet, and fighting for the survival of the entire world, a Protagonist journeys through a twilight world of international espionage on a mission that will unfold in something beyond real-time.
اصطلاحات فیلم Tenet
چیزی را بیرون/ نابود کردن | Take out something |
پا پس کشیدن | Walk away |
نجات یافتن از شرایطی سخت/ حاکی بودن از | Hold out |
گذاشتن چیزی در جای قبلیاش/ تاخیر داشتن در رویدادی | put something back |
حذف کردن یا بیرون کشیدن چیزی از کسی، چیزی با جایی | Get something out |
تسلیم شدن | giving up |
تجربه چیزی که انتظارش رو نداری | run into something |
فهمیدن | find out |
اهل جایی بودن/ نتیجه چیزی بودن | come from |
امیدِ گرفتن چیزی که دوستش دارید | look for |
احمقانه رفتار کردن | mess around |
مسئول کسی یا چیزی بودن | take care of someone |
نزدیک شدن به کسی | get close to someone |
خیلی سفت چیزی رو گاز گرفتن | bite down |
تنظیم کردن چیزی | set something up |
کسی رو جذب/ عاشق خود کردن | turn on somebody |
کسی رو هل دادن تا مکانش تغییر یابد یا دور شود | push someone off |
به کسی برای غذا یا پول وابسته بودن | Living off me |
مانع رفتن به جایی شدن | stay out of something |
حرفهای شدن در جایگاهی | move forward |
کنترل چیزی را به دست گرفتن | took control of |
کسی را یادآور چیزی کردن/ دوباره کاری را انجام دادن | bring someone back |
فرار کردن از کسی یا چیزی | getting away |
حذف شدن از چیزی | come off |
فشاری ثابت از روی اجبار به کسی وارد کردن | pushing against |
چشم را از حدقه درآوردن | Eye-gouging |
کسی را پیدا کردن یا بدست آوردن چیزی | get hold of |
بدون نیت، شروع به انجام کاری کردن | fall into |
شمارش معکوس | Count down |
عبارات فیلم Tenet
سعی نکن که بفهمیش، احساسش کن. | "Don't try to understand it. Feel it." |
یک جنگ سرد وجود داره، سرد مثل یخ. حتی دونستن ماهیت واقعیش هم به معنی باخته. | There’s a cold war, cold as ice. To even know its true nature is to loose" |
ما همه باور داریم که با ساختمون سوزان برخورد میکنیم، اما تا وقتی که اون گرما رو حس نکنیم، هیچوقت نمیتونیم بفهمیم. | "We All Believe We'd Run Into That Burning Building. But Until We Feel That Heat, We Can Never Know." |
ما توی سرزمین شفق شامگاهی زندگی میکنیم. در گرگ و میش هیچ دوستی نیست. | "We Live In A Twilight World. There Are No Friends At Dusk." |
تو باید به دنیا جور دیگهای نگاه کنی | "You Have To Start Looking At The World In A New Way." |
بالد من اوکی هستم باهاش، من نگران این بودم که شروع به چرت و پرت گفتن بکنی | "Bold I'm Fine With, I Was Afraid You Were Going To Say Nuts." |
چیزی که اتفاق افتاده، افتاده، این یک اصطلاح از تقدیر مکانیکهای دنیاست، این بهونه برای اقدامی نکردن نیست. | "What's Happened, Happened, It's An Expression Of Faith In The Mechanics Of The World, It's Not An Excuse For Doing Nothing." |
سوال اینه که آیا آینده هم میتونه جوابت رو بده؟ | "The question is, can the future speak back?" |
زندگی من هیچی نیست و من نمیخوام بدهکار کسی باشم. | "My life is not nothing, and I don’t like to be in anyones debt." |
اگه من نمیتونم داشته باشمت، کس دیگه هم نمیتونه. | "If I can’t have you, no one else can." |
زمان مشکل نیست، اینکه ازش زنده بیرون بیای مشکل هست. | "Time isn’t the problem, it’s getting out alive that’s the problem." |
بدون دیدگاه