سلام دوستان. امروز براتون ترجمه و اصطلاحات آهنگ Bad Guy از Billie Eilish رو آماده کردم. برای یادگیری بهتر با آهنگ بهتون پیشنهاد می کنم که مقاله ی چه طوری با آهنگ گوش کردن زبان یاد بگیرم؟ | یادگیری زبان از طریق آهنگ رو بخونین.
آهنگ Bad Guy که اخیرا هم جوایز Grammy awards و American Music Awards و… رو برنده شد مورد توجه بسیاری قرار گرفته. بیلی آیلیش خواننده ی محبوب 18ساله ای هست که در سال 2015 فعالیت خودش رو در زمینه ی موسیقی شروع کرد و حالا تور جهانی ?where do we go بیلی درحال فروش هست.
متن و ترجمه ی آهنگ Bad Guy
تی شرت سفید من حالا قرمزِ، بینی خونی من (بخاطر بینی خونیش لباس سفیدش قرمز شده) | White shirt, now red my bloody nose |
میخوابم، تو روی پنجه پاهات راه میری | Sleeping, you're on your tippy toes |
اطراف میخزی جوری که انگار کسی نمیدونه (منظورش اینه که قایمکی یه کارایی میکنه ولی فکر میکنه کسی متوجه این کاراش نمیشه) | Creeping around like no one knows |
فکر کنم تو خیلی تبهکاری (به خاطر بدی هایی که این پسر بهش کرده؛ این لقب رو بهش میده) | Think you're so criminal |
کبودی روی زانوهام به خاطر توعه | Bruises on both my knees for you |
نگو ممنون یا لطفا | Don't say thank you or please |
من هرکاری دلم بخواد رو انجام میدم وقتی که دلم بخواد | I do what I want when I'm wanting to |
روح من؟ خیلی بدبینه | My soul? So cynical |
پس تو یه پسر سرسختی | So you're a tough guy |
پسری هستی که سرسختانه میخوادش | Like it really rough guy |
از اون آدم هایی هستی که قانع نمیشن | Just can't get enough guy |
از اون پسرهایی هستی که همیشه سینشونو بالا میدن (منظورش پسرهایی هست که مغرورن) | Chest always so puffed guy |
من از اون مدلِ آدم بد هام. | I'm that bad type |
مدلی که مامانت رو ناراحت میکنه | Make your mama sad type |
دوست دخترت رو خیلی عصبانی میکنه | Make your girlfriend mad tight |
مدلی که پدرت رو از راه به در میکنه | Might seduce your dad type |
من اون آدم بده ام | I'm the bad guy |
کاملا واضحه [که من یک آدم بد هستم] | Duh |
من اون آدم بده ام | I'm the bad guy |
من خوشم میاد وقتی تو کنترل رو به دستت میگیری | I like it when you take control |
حتی اگر اینطور فکر می کنی که کنترل رو به دست نداری | Even if you know that you don't |
تصاحبم کن، میگذارم این نقش (که صاحب من هستی) رو بازی کنی | Own me, I'll let you play the role |
من حیوان تو خواهم بود (یعنی از آن تو خواهم شد) | I'll be your animal |
مامانم دوست داره باهام آواز بخونه | My mommy likes to sing along with me |
ولی اون این آهنگ رو نخواهد خوند | But she won't sing this song |
اگه اون تمام متن [این آهنگ] رو بخونه | If she reads all the lyrics |
اون دلش برای مرد هایی که میشناسم ، خواهد سوخت | She'll pity the men I know |
پس تو یک پسر سرسختی | So you're a tough guy |
پسری هستی که سرسختانه میخوادش | Like it really rough guy |
از اون آدم هایی هستی که قانع نمیشن | Just can't get enough guy |
از اون پسرهایی هستی که همیشه سینشونو بالا میدن | Chest always so puffed guy |
من از اون مدلِ آدم بد هام. | I'm that bad type |
اون مدلی که مامانت رو ناراحت میکنه | Make your mama sad type |
دوست دخترت رو بد عصبانی میکنه | Make your girlfriend mad tight |
اون مدلی که پدرت رو از راه به در میکنه | Might seduce your dad type |
من اون آدم بده ام | I'm the bad guy |
کاملا واضحه[ که من یک آدم بد هستم] (وقتی عملی یا حرفی احمقانه یا ضایع به نظر میرسه، از این کلمه استفاده میکنن) | Duh |
من اون آدم بده ام، کاملا واضحه | I'm the bad guy, duh |
من فقط تو بد بودن خوبم | I'm only good at being bad, bad |
من خوشم میاد وقتی تو عصبانی میشی | I like when you get mad |
فکر کنم خیلی خوشحالم از اینکه تو تنهایی | I guess I'm pretty glad that you're alone |
تو گفتی که اون [دختر] ازم میترسه؟ | You said she's scared of me |
منظورم اینه که، من نمیبینم چیزی که اون میبینه (یعنی چیزی واسه ترس وجود نداره) | I mean, I don't see what she sees |
ولی شاید به خاطره اینه که من ادکلن تو رو میزنم | But maybe it's 'cause I'm wearing your cologne |
من آدم بدی هستم | I'm a bad guy |
من، من آدم بدی هستم | I'm, I'm a bad guy |
آدم بد ،آدم بد | Bad guy, bad guy |
من آدم بدی هستم | I'm a bad |
8 اصطلاح و عبارت کاربردی آهنگ Bad Guy
حرکت کردن جوری که این عمل بی سروصدا و آرام و با دقت صورت بگیره تا کسی متوجه این حرکات نشه. | Creeping around. |
سیر نشدن از چیزی (بخاطر علاقه زیاد به اون چیز) | Can't get enough of something. |
خیلی عصبانی یا خیلی نگران و ناراحت | Mad tight. |
واضح بودن چیزی (وقتی عملی یا حرفی احمقانه یا ضایع به نظر میرسه، از این کلمه استفاده میکنن) | Duh. |
کنترل یا مدیریت کردن کسی یا چیزی | Take control (of someone or something). |
همراه خواننده آواز خوندن | Sing along. |
احساس تاسف برای کسی داشتن، دل سوزوندن به حال کسی | Pity for someone. |
عصبانی شدن از دست کسی یا چیزی | Get mad (at someone or something). |
بدون دیدگاه