آهنگ Hallelujah از Leonard Cohen که پنجمین آهنگ از آلبوم این هنرمند است.
بنا بر برخی تفاسیر در این آهنگ Cohen مشغول بحث و جدل با خدا است. گفته میشه hallelujah کینگ دیوید در کتاب مزامیر خداوند رو خشنود کرده.
متن و ترجمه آهنگ Hallelujah از Leonard Cohen
شنیدم که روزگاری یک چنگ اسرار آمیز بود | Well I heard there was a secret chord |
که داوود مینواخت و پروردگار رو خوشحال میکرد | That David played and it pleased the Lord |
اما مثل اینکه تو هیچ اهمیتی به موسیقی نمیدی نه؟ | But you don’t really care for music, do you? |
آهنگش اینطوریه: (کلید) چهارم، (کلید) پنجم | Well it goes like this: the fourth, the fifth |
(کلید) مینور فرود میاد و (کلید) ماژور اوج میگیره | The minor fall and the major lift |
پادشاه پریشان (منظور، داوود است) سرود سپاس پروردگار رو میخونه | The baffled king composing Hallelujah |
سپاس پروردگار | Hallelujah |
سپاس پروردگار | Hallelujah |
سپاس پروردگار | Hallelujah |
سپاس پروردگار | Hallelujah |
ایمانت قوی بود اما به دنبال مدرک میگشتی | Your faith was strong but you needed proof |
اون رو درحال استحمام در پشت بام دیدی | You saw her bathing on the roof |
زیبای اون (زن) در نور مهتاب تورو از خود بیخود کرد | Her beauty and the moonlight overthrew you |
اون (زن) تو رو به صندلی بست | She tied you to her kitchen chair |
تخ و تاجت رو شکست و موهات رو تراشید | She broke your throne and she cut your hair |
و از لبهات عبارت “سپاس پروردگار” رو بیرون کشید | And from your lips she drew the Hallelujah |
عزیزم منم قبلا تو این (شرایط) بودم | Baby I’ve been here before |
این اتاق رو میشناسم و توش قدم زدم (کاملا این شرایط رو درک میکنم) | I’ve seen this room and I’ve walked this floor (you know) |
منم قبل از اینکه تورو بشناسم، تنها بودم | I used to live alone before I knew you |
من پرچم پیروزیت رو روی سنگ مرمر دیدم | And I’ve seen your flag on the marble arch |
اما درعشق رژه ی پیروزی در کار نیست | And love is not a victory march |
این عشق مثل گفتن “سپاس پروردگار” با لحنی سرد و شکسته ست… (یعنی بدون ایمان قلبی) | It’s a cold and it’s a broken Hallelujah |
زمانی بود که به من اجازه میدادی تا… | There was a time when you let me know |
از درون وجودت مطلع بشم | What’s really going on below |
اما حالا دیگه دورنت رو بهم نشون نمیدی | But now you never show that to me, do you? |
اما یادته موقعی رو که من با تو بودم | But remember when I moved in you |
و کبوتر مقدس (اشاره به عشق) هم بود | And the holy dove was moving too |
و هر نفسمون همراه با (گفتن) سپاس پروردگار بود. | And every breath we drew was Hallelujah |
شاید اون بالا خدایی باشه | Maybe there’s a God above |
اما تنها چیزی که من از عشق یاد گرفتم | All I’ve ever learned from love |
این بود که چطور به کسی که اسلحه رو سمتم گرفته شلیک کنم | Was how to shoot somebody who outdrew you |
و مثل صدای گریه ای نیست که شبها بشنوی | And it’s not a cry that you hear at night |
مثل شخصی نیست که نور (ایمان) رو ندیده باشه | It’s not somebody who’s seen the light |
مثل گفتن “سپاس پروردگار” با لحنی سرد و شکسته ست. (بدون ایمان قلبی) | It’s a cold and it’s a broken Hallelujah |
سپاس پروردگار | Hallelujah |
سپاس پروردگار | Hallelujah |
سپاس پروردگار | Hallelujah |
سپاس پروردگار | Hallelujah |
سپاس پروردگار | Hallelujah |
بدون دیدگاه