در این مقاله قصد داریم تا شما رو با لغات و اصطلاحات کاربردی روابط دوستانه آشنا کنیم. یعنی انواع روابط دوستانه و تیپهای شخصیتی که با اونها ارتباط برقرار میکنین. میدونستین که ویژگیهای شخصیتی رفیقاتون رو باید چطور به انگلیسی بیان کنین و یا از عمق رابطهتون واسه دیگران بگین؟! یادگیری این سری از کلمات به شما کمک میکنه تا به راحتی از انواع روابط دوستانتون بعلاوه نوع شخصیتی اونها صحبت کنین.
Friend: دوست
New friend: دوست جدید
Ex_friend: دوست سابق
Best friend: بهترین دوست
Close friend: وست نزدیک
Good friend: دوست خوب
Dear friend: دوست عزیز
Old friend: دوست قدیمی
Lifelong friend: دوست دوران زندگی
Childhood friend: دوست دوران بچگی
School friend: دوست مدرسه
Family friend: دوست خانوادگی
Personal friend: دوست شخصی
Mutual friend: دوست مشترک
Social friend: دوست اجتماعی
Casual friend: دوست معمولی
Loyal friend: وست وفادار
Work friend: دوست همکار/ دوست کاری
Friendless: بیدوست
Friendship stability: ثبات در دوستی
Friend’s support: حمایت دوستان
Friendly: دوستی، موافق، تعاونی
Friendship: دوستی، رفاقت، آشنایی
Be friend: دوستانه رفتار کردن، همراهی کردن با
Boy friend: دوست پسر
Girl friend: دوست دختر
Soulmate: (همزاد یا نیمهی گمشده (صرفنظر از جنسیت
Bonhomie: صمیمیت
Amity: سازش
Companion: همدم
Platonic: افلاطونی
Companionship: همنشینی
Bonding: محبت
Ally: دوست
Bond: ارتباط برقرار کردن
Pal: رفیق
Hospitality: مهماننوازی
Partner: (شریک (کاری یا زندگی
Terms: رابطه
Play mate: همبازی
Bosom friend/ close friend: دوست صمیمی
Acquaintance: آشنایی
Bond: رابطه
Crony: رفیق جون جونی
Fraternity: (انجمن برادری (دانشگاه
Sociable: اجتماعی
Close: صمیمی
Mate: رفیق
lyrics: همسایه
Sidekick: دستیار
Sister hood: خواهری
Brother hood: برادری
Home girl:: (بچه محل (دختر
Home boy: (بچه محل (پسر
Hospitable: مهمان نواز
Chum: رفیق
Gang: (گروه (جوانان
Convivial: خوش مشرب
Main man: رفیق شفیق
Socialize: معاشرت کردن
Band: (… گروه (موسیقی و
Hit off: ترانه : صمیمی شدن
lyriFriendshipcs: رابطه دوستانه، رفاقت
Affinity: رابطه نزدیک
Intimacy: رابطه نزدیک
Amigo: رفیق
Camaraderie: رفاقت
Chacha: دوست خانوادگی
Close_knit: همبسته
Cobber: رفیق
Comrade: (رفیق (عنوان همرزمها در جنگ
Fellowship: دوستی، رابطه دوستانه
Get on with: با کسی کنار آمدن
Neighborly: خوشبرخورد
Pal around: وقت گذراندن با دوستان
Set: گروه
Thick: خیلی صمیمی
Tight_knit: صمیمی
Get along like a house on fire: زود رفیق شدن
Affable: خوشبرخورد، خوشرفتار، دلجو
Agreeable: موافق
Amiable: مهربان، دلپذیر، شیرین
Charming: جذاب
Polite: موُدب
Likeable: دوستداشتنی
Gregarious: گیجکننده
Considerate: باملاحظه، مواظب، بافکر
Sympathetic: دلسوز، غمخوار، همدرد، شفیق
Understanding: فهیم، ماهر، باهوش
Impartial: عادل، منصف، راست بین، بیطرف
Sincere: مخلص، بیریا
lyriStraight_forwards: رُک
Generous: سخاوتمند، بخشنده
Kind: مهربان، بامحبت
Helpful: کمک کننده
Giving: بخشنده
Observant: مراقب، هوشیار، مراعاتکننده
Bright: باهوش
Patient: صبور
Dynamic: پویا
Quick_witted: زودرنج
Loyal: اجتماعی
Trustworthy: قابل اطمینان
Chatty: وراج، پرحرف
Buddy: رفیق، دوست
Trusted friend: دوست مورد اطمینان
A circle of friend: حلقه از دوستان
Classmate: همکلاسی
Workmate: همکار
Fair_weather friend: رفیق نیمه راه
Easy_going: بیشیله پیله، آسانگیر
To fall in love: عاشق شدن
To break up/to split up: تموم کردن رابطه، از هم جداشدن
دوستیهاتون پایدار!
راستی!! کدوم یکی از این کلمات به نظرت کاربردیتره؟ میتونی باهاش برامون جمله بسازی و تو کامنت بهمون بگی!
بدون دیدگاه