در مقاله قبل به موضوع بررسی زمینه های مختلف در سطوح مختلف آموزشی پرداختیم و در این مقاله قرار هست در مورد mixed ability class (کلاس همه جانبه) در آموزش زبان انگلیسی صحبت کنیم.
همه زبان آموزان در کلاس های مختلف توانایی های مختلف خود را نشان می‌دهند.
شاید این یک عارضه جانبی طبیعی در آموزش اجباری است که وجود دارد:
در بسیاری از کشورها، طبق قانون والدین مجبور هستند فرزندان خود را بین 5-6 تا 16-17 سال به مدرسه و مهد کودک بفرستند. در حالی که برنامه درسی یک دانش آموز چه در سطح استارتر، متوسط و پیشرفته انتظار می رود که دانش زیادی را در طیف گسترده ای از موضوعات در مطالعه دانش آموزان را جذب کند، اما در مورد زبان آموزان بسیار متفاوت است.
هیچ دو دانش آموزی یکسان نیستند.
آن ها دارای خلق و خوی های مختلف، تمایلات، علاقه ها و توانایی های مختلف هستند. سلامتی، استقامت، خانواده و جایگاه اجتماعی خانواده آن ها در جامعه متفاوت است. در یک کلاس ممکن است مجموعه ای از تقابل های قطبی متفاوت داشته باشیم. ما با همان سیستم مطالعاتی قدیم که زبان آموزان در مدرسه پیش می روند، نباید کلاس خود را پیش ببریم.
اجازه دهید سال های مدرسه خودمان را به یاد بیاوریم.
آیا ما دانش آموزانی عالی بودیم؟
آیا همه موضوعات را به همان اندازه جذاب و قابل کنترل درک کردیم؟
آیا ما همه معلمان خود را دوست داشتیم؟
آیا آن ها توانستند و مایل به رفع عطش ما برای دانش جدید هستند؟
ما خودمان زمانی زبان آموز بوده ایم، ناگهان به خودمان آمدیم و متوجه شدیم معلمان ما چه بخش هایی از تدریس را اشتباه کردند. حالا چرا خودمان آن اشتباهات را تکرار کنیم؟
نمرات نهایی ما چند بود؟
شاگرد چندم کلاس بودیم؟
در واقع این بدان معناست که ما معلمان نیز یک دسته از افراد هستیم که زمانی از یک شرایط آموزشی ناراحت بودیم. به نوعی ، ما باید با خود رو راست باشیم. با شاگردان خود آن گونه تدریس کنیم که زمانی خودمان دوست داشتیم. دانش آموزان قوی تر، معلمان را بیشتر به چالش می‌کشند.
چگونه یک معلم جوان و مبتدی آن ها را شناسایی کند؟
آن ها ممکن است تمام کارها را در نیمی از زمان اختصاص یافته انجام دهند. اگر آن ها نتوانند توجه ما را به خود جلب کنند، از حوصله معلم خارج می‌شوند. آن ها همچنین ممکن است ساکت باشند. زیرا همسالانشان آن ها را در کلاس به سخره گرفته اند و مورد تمسخر بقیه دوستان بودند.
چرا دقیقا؟
دقت کرده اید که کسانی که عقب مانده اند، باهوش ترین کودکان هستند و سخنانشان بقیه را تمجید و ترغیب می‌کنند. کودک بی حوصله ممکن است بد رفتاری کند و حتی در کلاس اختلال ایجاد کند. بعضی اوقات، آن ها ممکن است اولین کسانی باشند که دست خود را بالا می‌برند و سعی می‌کنند به همه سوالات ما در کلاس پاسخ دهند.
در حالی که ممکن است بخواهیم با استعداد ترین دانش آموز کلاس خود گفت وگو ای هوشمندانه داشتته باشیم، ما باید در فعالیتی کل گروه را درگیر کنیم. یکی از راه های کمک به استعدادهای زبان آموزان جوان و بقیه دانش آموزان، آماده سازی و پیش بینی کارهای اضافی است. هنگامی که بهترین شاگرد شما تمام تمرینات را به خوبی انجام می دهد، به آن ها کار بدهید یا از آن ها بخواهید که روی یک پروژه در حال انجام کار کنند.
تجربه شخصی من:
با یک دختر بسیار با استعداد و بسیار فعال، بعد از درس گفت و گو کوتاهی داشتم. ما توافق کردیم به دلیل شور و اشتیاق او،در گروه برخی تحقیقات بر عهده او باشد. من برای کل ترم آن ها برنامه داده بودم. یک برنامه جامع برای انجام پروژه ها ی کل ترم.
وقتی شخصی پرسید که چرا او می‌تواند از اینترنت استفاده کند. در حالی که همه افراد مشغول انجام برنامه های خود با قلم و کتاب های تمرینی بودند. من نیز با زبانی دوستانه گفتم که اگر کسی در فعالیتی سرعت دارد. می‌تواند همان کار را انجام دهد. این چالش معمولاً در بین کودکان به خوبی انجام می‌شود.
آن ها فکر می‌کنند زمانی که معلم تقسیم کار انجام می دهد شاید در فرد مقابل توانایی خاصی دیده است که او را شایسته ای وظیفه می‌دانید. این قضیه گاهی مخرب و گاهی درست است. بهترین کار تقسیم این است تقسیم وظیفه را به عهده خودشان بگذارید.
اما
گاهی شما در این روش دچار بحث بین زبان آموزان می‌شوید. بهترین کار که واقعا خودم تجربه خوبی دارم . این است که شما وظایف را بر روی کاغذ نوشته و بر عهده خودشان بگذارید که انتخاب کنند.
دانش آموزان ضعیف تر
دانش آموزان ضعیف تر به طور کلی راحت تر مشاهده می‌شوند. اول از همه، داستان پردازی قوی دارند، آن ها تمایل دارند سعی کنند در پشت همکلاسی های خود پنهان شوند. عملاً هرگز دست خود را بالا نمی برند. یک راه خوب برای تشویق آن ها، این است که کشف کنیم آن ها در چه کارهایی قوی تر هستند و همان وظایف را به آن ها بدهیم.
اگر در روز های اول تدریستان هستید و این تشخیص برای شما سخت است. می توانید انجام کار های کوچک را به آن ها بدهید. اگر می دانیم در حالی که بقیه کلاس موفق به انجام همه کارها در یک پروژه خواهند شد، افراد ضعیف تر صرفاً به دلیل ترس از خراب کاری، از بیان آنچه می‌دانند و می توانند به عنوان فعالیت در کلاس عبور می‌کنند.
این دانش آموزان هر روز در حال جنگ با حرف ها و دیالوگ های درون خود هستند. خودتان را به جای آن ها بگذارید و سعی کنید در کلاس به دیالوگ های درون زبان آموز پاسخ دهید.
ممکن است مواردی را که برای آن ها ضروری است ، علامت گذاری کنیم و به آن ها بگوییم تا درباره ضعف خود تجدید نظر، کنند. این فشار حرف های درون او را کاهش می‌دهد، و آن ها در واقع می‌توانند کار زیادی انجام دهند. بعضی از زبان آموزان در صورت انجام فعالیتی در کلاس سر جای خود یخ می‌زنند.
این امر ربطی به سن و سطح زبان آموز ندارد. زمانی زبان آموز قوی دارید که خودتان به اندازه کافی قوی شده باشید. سعی کنید با دنبال کردن مقالات تیچرز کلاب خودتان را آپدیت نگه دارید.
بدون دیدگاه