عبارات و اصطلاحات
من برنامه ای برای برگشتن ندارم(این اصطلاح در رابطه با برنامه برای انجام کاری داشتنه) | I don’t plan on coming back |
با من بمان | Stay with me |
بفرمایید تو / بیا تو/ بفرمایید داخل | Come in |
اون کار اون هاست/ اون وظیفه اون هاست | That’s their job |
هرچقدر خطر/ ریسک بزرگتر یا خفن تر باشه پاداششم بیشتره | The greater the risk is, the greater the reward |
من همدلی شما رو تحسین میکنم | I admire your empathy |
ما میدونیم که این قراره چیکاره کنه | We know what she is about to do |
من کاملا درباره اش مطمئن ام | I’m quite certain about it |
یه نفر به من خیانت کرده | Someone has betrayed me |
من نیاز دارم که درباره... اگاه باشم اگاهی داشته باشم | I need to be aware of… |
حقهها/ کلکهایی که تو باهاشون مواجه میشی | Threats you’re facing |
از کسی اجازه گرفتن | Ask somebody’s permission |
رازها رو پخش کردن / رازهارو فاش کردن | To spread secrets |
مسئله ای نیست/ موردی نیست/ اهمیتی نداره | It doesn’t matter |
من نیاز دارم که از شما درخواست کمک کنم/ نیاز دارم که شما به من یه لطفی بکنید(این اصطلاح برای زمانیه که شما از کسی درخواست کمک یا لطف دارین) | I need to ask you a favor |
ما با زبان مشترک سخن میگیم/ هم زبونیم/ حرف هم رو میفهمیم | We speak the common tongue |
من میخوام که تنها باشم | I want to be alone |
یکم استراحت کن | Get some rest |
فردا روز طولانی خواهد بود | Tomorrow will be a long day |
در مورد | In the case |
عقب بمان/ عقب وایستا | Stay back |
دستم رو بگیر | Take my hand |
از شهر خارج شو/ شهر رو ترک کن | Get out of the city |
به حرکت ادامه بده | Keep moving |
بدون دیدگاه