این مقاله در مورد افعال کمکی در انگلیسی هست و به بررسی کاربرد آنها میپردازیم.
به طور کلی سه نوع فعل کمکی رایج داریم:
- (have (has
- (do (do, did, does
- (be (am, is, are
: (Have (has
Have به عنوان فعل کمکی، همراه یک فعل اصلی دیگر به کار میرود تا یک گروه فعلی ساخته شود.
مثال:
.Jerry has bought a new shirt to replace the one that was ruined earlier
جری یک تیشرت جدید جایگزین اون قبلی که مدتی پیش خراب شد، خریده است.
: (Do (do, did, does
Do به عنوان یک فعل کمکی، همراه یک فعل دیگر به کار میرود تا یک گروه فعلی ساخته شود.
گاهی اوقات از do برای نشان دادن تاکید استفاده میشود. در tag question ها هم میتوان از do استفاده کرد. یعنی جایی که فعل اصلی حذف میشود و فقط فعل کمکی هست.
مثال:
.I did put the garbage out
من آشغالها رو بیرون گذاشتم.
?He plays piano well, doesn’t he
اون به خوبی پیانو میزنه. مگه نه؟/درسته؟
: (Be (am, is, are
Be به عنوان یک فعل کمکی، همراه یک فعل دیگر به کار میرود تا یک گروه فعلی ساخته شود.
مثال:
.Jessica is taking John to the airport
جسیکا داره جان رو میبره به فرودگاه.
از افعال کمکی هنگامی استفاده میکنیم که بخواهیم در مورد یکی از موارد زیر صحبت کنیم.
1. برای جلوگیری از تکرار
مثال:
.I like cats, but my husband doesn’t
من گربهها رو دوست دارم. اما شوهرم دوست نداره.
(در اینجا برای جلوگیری از تکرار بعد از doesn’t فعل like نیامده است. )
.Sally’s coming tonight, but Angela isn’t
سالی امشب میاد. اما آنجلا نمیاد.
2. همراه so, neither برای گفتن اینکه کسی یا چیزی شبیه چیزی هست که ما، در صحبت اشاره کردیم.
طرز ساخت:
So + auxiliary + subject
Neither (nor ) + auxiliary + subject
مثال:
.A: I loved his latest novel
.B: so did I
A: رمان جدیدش رو دوست دارم.
B:منم همین طور.
.A: I haven’t finished yet
.B: neither have I
A: هنوز کارم رو تموم نکردم.
B: منم همینطور.
.Andrew is a doctor and so his wife
اندرو و خانومش هر دو دکتر هستن.
3. برای گفتن اینکه شما در عقیده ای یا چیزی از شخص دیگری متفاوت هستید.
مثال:
.A: I don’t like shopping online
.B: I do. I buy a lot of my clothes online
A: من خرید آنلاین رو دوست ندارم.
B: اما من دوست دارم. من خیلی از لباس هام رو آنلاین میخرم.
4. برای نشان دادن تعجب و شگفتی وقتی چیزی را میخواهیم تکرار کنیم و دوباره بپرسیم برای مطمئن شدن.
مثال:
.A: I went to a psychic yesterday
?B: you did
A: من دیروز پیش روان شناس رفتم.
B: واقعا؟
.A: I’ll make the dinner
.B: you will? That’s great
A: من شام رو درست میکنم.
B: واقعا؟ این عالیه.
5. برای تاکید کردن در جمله یا برای رد کردن نظر کسی و گفتن اینکه شما از انجام کاری مطمئن هستید.
طرز ساخت:
در زمان حال و گذشته ساده do و یا did رو قبل فعل اصلی اضافه میکنیم.
مثال:
!A: you didn’t lock the door
.B: I did lock it, I know I did
A: تو در رو قفل نکردی!
B: من قفلش کردم. مطمئنم.
.A: Silvia isn’t coming
.B: she is coming. I just spoke to her
A: سیلویا نمیاد.
B: اون میاد. همین الان باهاش صحبت کردم.
امیدوارم که این مقاله براتون مفید بوده باشه.
مطالب مرتبط
← گرامر So, too, either and neither
← گرامر
بدون دیدگاه