معرفی لغات انگلیسی مربوط به مدیریت و سمتهای مختلف در یک شرکت
فرهت سادات فیروزه
02 آذر 1404
همونطور که میدونید افراد در محیط کار پستهای مختلفی دارند و این سمتها هر کدوم وظایف متفاوتی دارند. مردم اونها رو با این القاب میشناسند. فرقی نداره رزومه شما به فارسی باشه یا انگلیسی، شما باید با این القاب هم به فارسی و هم به انگلیسی آشنا باشید. شما شغلتون چیه؟ تا حالا به مصاحبه کاری رفتید؟ یا اصلا برای کاری رزومه به شرکتی دادید؟ دوست دارید در آینده چکاره بشید؟ لغاتی که امروز یاد میگیریم به شما کمک میکنه تا راحتتر به این سوالات پاسخ بدید و انواع سمتهای مختلف شغلی رو یاد بگیرید.
Account executive: مدیر اجرایی
Administrator: مدیر
Agent: نماینده، مامور
Boss: رئیس
Businessman: تاجر
Businesswoman: (تاجر (زن
Businessperson: تاجر
Chief Executive Officer (CEO): مدیر عامل
Chief Financial Officer(CFO): مدیر مالی
Chief Technology Officer (CTO): مدیر ارشد فناوری
Chief Information Officer (CIO) : مدیر ارشد اطلاعات
Chief Operating Officer (COO): مدیر ارشد عملیاتی
chief Marketing Officer (CMO): مدیر ارشد بازاریابی
Chief Human Resources Officer (CHR): مدیر ارشد منابع انسانی
Chief Administrative Officer (CAO): مدیر ارشد اداری
contract employees: کارمندان قراردادی
temporary employees: کارمندان موقت
part-time employees: کارمندان نیمه وقت
Chairman: رئیس هیئت مدیره
Chairwoman: (رئیس هیئت مدیره (زن
Chairperson: ریئس هیئت مدیره
Chief executive: مدیر اجرایی
Company secretary: منشی شرکت
Controller: ناظر، بازرس
Coordinator: هماهنگکننده
Foreman: سرکارگر
Director general: مدیرکل
Executive: مدیر در یک سازمان یا اداره
Handler: دستیار
Line manager: سرکارگر، سرپرست
Manager: مدیر، کارفرما
Vice president: معاون رئیس
Employee: کارمند
برای نوشتن یک روزمهی خوب، نیاز داری که این لغات رو بدونی. (اینجا کلیک کن)
Worker: کارگر
Water boy: آبدارچی
Senior manager: مدیر ارشد
Top manager: مدیر ارشد
Workforce: نیروی کار
Jobholder: کارمند
Labor: نیروی کار
Accountants: حسابدار
Auditor: حسابرس
Bookkeeper: دفتردار
Director of Informatics: مدیر بخش انفورماتیک
Inspector: بازرس
Quality control, safety, environmental manager: کنترل کیفیت، ایمنی، مدیر محیط زیست
Purchasing manager: مدیر خرید
lyrBoard of Directorscs: هیئت مدیره
Shareholders: سهامداران
Front-Line Employees: کارمندانی که مستقیم با مشتری ارتباط دارند
Quality Control: کنترل کیفیت
Shipping and Receiving Staff: کارکنان حمل و نقل و دریافت
Office Manager: مدیر دفتر
Receptionist: منشی
Concierge: دربان
Help Desk: میز راهنما، فردی که مشتریان و کاربران را در هنگام مشکلات راهنمایی میکند
Customer Service Manager: مدیر خدمات مشتری
شغلهای بیشتر به انگلیسی رو از اینجا بخون.
Technical Support Specialist: متخصص پشتیبانی فنی
Operations Manager: مدیر عملیات
Operations Assistant: دستیار عملیات
Operations Coordinator: هماهنگکننده عملیات
Sales Representative: نماینده فروش
Sales Manager: مدیر فروش
Sales Representative: نماینده فروش
امیدوارم شغل دلخواهتون رو پیدا کرده باشید. میتونی با شغل دلخواهت برامون جمله بسازی؟
برچسبها
فرهت سادات فیروزه
سلام فرهت هستم. مدرس زبان انگلیسی و مترجم و نویسنده محتوا از سال 97! میتونم بگم که یکی از سرگرمیهام یادگیری زبانهای مختلفه!