تعیین سطح
بلاگ
درباره ما
قوانین

لغات انگلیسی مخصوص دیجیتال مارکترها

فرهت سادات فیروزه

02 آذر 1404

قطعا تا حالا اسم دیجیتال مارکتینگ به گوشتون خورده! و شاید براتون سوال شده باشه که به چه معناست؟ دیجیتال مارکتینگ یکی از حوزه‌های کاریه که تو چندسال گذشته به شدت رشد کرده و موفق بوده. تو این حوزه، بازاریابی با ابزارهای دیجیتال انجام می‎شه و یکی از نیازمندی‌های اصلی هر فرد برای ورود به این حوزه، آشنایی با کلماتش هست. در این مقاله قصد داریم تا با این حوزه‌ی کاری بیشتر آشنا بشیم و لغات تخصصی مربوط به اون رو یاد بگیریم.  

Slogan: شعار

Mailshot: ایمیل تبلیغاتی

Ad: آگهی

Campaign: کمپین

Launch: به بازار معرفی کردن

Promote: بهبود بخشیدن

Billboard: بیلبورد

Teaser: تیزر

Consumer: مصرف کننده

Advertise: تبلیغ کردن

Endorse: تایید کردن

Fair-trade: نمایشگاه کالاهای تجاری

Blitz: حمله ناگهانی

Brand: نشان تجاری

Strategy: راهبرد

Junk mail: آگهی تبلیغاتی

Direct marketing: بازاریابی مستقیم

Banner ad: بنر تبلیغاتی

Publicize: به اطلاع عموم رسوندن

Teleshopping: بازاریابی تلویزیونی

Advertisement: تبلیغات

Classified: طبقه بندی شده

Product placement: تبلیغات نامحسوس

Promotion: ترفیع

Sponsor: حامی مالی

Sale: فروش

Sell: فروختن

Infomercial:   اطلاع رسانی تلویزیونی

Sponsorship: حمایت مالی

Pyramid selling: فروش هرمی

Launch: (معرفی (یک محصول جدید

Market: بازار

Viral marketing: بازاریابی ویروسی

Agency: نمایندگی

Giveaway: اشانتیون

Poster: پوستر

Merchandise: اجناس

Subliminal: نیمه خودآگاه

Copy: نسخه

Fair-trade: (تجارت (منصفانه

Marketing: بازاریابی

Gimmick: ترفند

Classified advertisement: نیازمندی‌ها

Spam: ایمیل تبلیغاتی

Product: محصول

Cold-calling: تماس تبلیغاتی

Telemarketing: بازاریابی تلفنی

Consumerism: مصرف گرایی

Full-page:  تمام صفحه

Flagship: محصول اصلی

Bill: آگهی

Public relations: روابط عمومی

Persona: مدل خریدار

Crowdsource: محتوای تجمیعی

Evergreen content: محتوای همیشه سبز

Bounce rate: نرخ خروج

Landing Page: صفحه فرود

Engagement Rate: نرخ جذب

Churn rate: نرخ از دست دادن مشتریان

Friction: اصطکاک

Decision-maker: تصمیم گیرنده

Gatekeeper: مسئول نگهداری

Closed deals: فرصتهای بسته شده

Cross-selling: فروش مکمل

Hierarchy of needs: سلسله مراتب نیاز ها

Service: خدمت

Customer satisfaction: رضایت مشتری

Consumer market: بازار مصرف

Exchange: معامله

Transaction: مبادله

Relationship marketing: بازاریابی ارتباطی

Core benefit: منفعت اصلی و بنیادی

Demand: تقاضا

Compensatory model: مدل جبرانی

Service market: بازار خدمات

Stockholders: سهام داران

Production concept: مفهوم تولید

Selling concept: مفهوم فروش

Demand: توانایی و تمایل به خرید کالاها و خدمات یا خدمات مورد نیاز برای پاسخگویی به الزامات کاربر

Relationship marketing: .فعالیت‌های بازاریابی با هدف ایجاد روابط بلند مدت با مشتریان که به موفقیت شرکت کمک می‌کند

Utility: .ارزیابی میزان ارزش و سود‌آوری یک عمل که توسط اعضای شرکت ارزیابی شده و روی آن کار می‌کنند که بتوانند سود‌دهی بیشتری را به شرکت برسانند

Conversion: تبدیل

Conversion Rate: نرخ تبدیل

Conversion Rate Optimization: بهینه‌سازی نرخ تبدیل

Call To Action (CTA): فراخوان به عمل

Click Through Rate (CTR): نرخ کلیک

Pay Per Click (PPC):  پرداخت به ازای کلیک

Bounce Rate: نرخ پرش

User Interface (UI): رابط کاربری

User Experience (UX): تجربه‌ی کاربری

Responsive: واکنش‌گرا

Link Building: لینک سازی

Organic Traffic: ترافیک طبیعی

Paid Traffic: ترافیک پولی

Search Engine Marketing (SMO): بهینه‌سازی شبکه‌های اجتماعی

Inbound Marketing: بازاریابی داخلی

Outbound Marketing: بازاریابی بیرونی

Affiliate Marketing: همکاری در فروش

Content Marketing: بازاریابی محتوایی

Email Marketing: بازاریابی ایمیلی

SMS Marketing: بازاریابی پیامکی

Social Media Marketing: بازاریابی شبکه‌های اجتماعی

Google ADWORDS: تبلیغات گوگل

Search Engine Optimization (SEO): سئو یا بهینه‌سازی برای موتورهای جستجو

Return On Investment (ROI): بازگشت سرمایه

Impression: نمایش

Domain Authority: اعتبار دامنه

Analytics: تحلیل دیجیتال

A/B Testing: تست ای / بی

Above-the-line communications: ارتباطات رسانه ای

Account Executive: متصدی حساب مشتریان

Acquisition: فرایند جذب کاربر باکیفیت

Ad Impression: بازخورد تبلیغ

Ad Network: شبکه ارتباط بین تبلیغ دهندگان و ناشران

Ad Stack: نوعی تقلب در صنعت تبلیغات دیجیتال

Adapted Marketing Mix: آمیزه بازاریابی تعدیل شده

Added-Value:  ارزش افزوده

Advertising wear out: کهنگی و ملال آورشدن، غیرموثر بودن تبلیغات

Alignment:  تحاد، صف بندی، همسویی

Algorithm: الگوریتم

Algorithm Update: آپدیت الگوریتم

Architecture: ساختار

Asset: دارایی

Hero Pieces: بخش‌های نمونه، قطعات الگو

Hierarchy: سلسله مراتب

Identity: هویت

Native Advertising: تبلیغات همسان

Natural Search Results: نتایج جستجوی طبیعی

New Product Development: توسعه‌ی محصول جدید

Offer: پیشنهاد، عرضه

One-to-One Marketing: بازاریابی تک به تک

برچسب‌ها

انگلیسی برای مشاغل

فرهت سادات فیروزه

سلام فرهت هستم. مدرس زبان انگلیسی و مترجم و نویسنده محتوا از سال 97! می‌تونم بگم که یکی از سرگرمی‌هام یادگیری زبان‌های مختلفه!


جدیدترین‌های مقالات

مشاهده همه

  • آموزش انگلیسی در خواب: روش‌ها، فایل‌های مناسب و بهترین ابزار برای نتیجه بهتر

    حامد ارزمانی

    7 دقیقه مطالعه

  • متن و ترجمه آهنگ Desperado از Inna | دانلود آهنگ

    سیمین حسینی

  • متن و ترجمه آهنگ Houdini از Dua Lipa

    سیمین حسینی

  • تفاوت prefer و would rather در زبان انگلیسی

    سیمین حسینی

  • متن و ترجمه آهنگ I Adore You از Hugel, Arash,Topic | دانلود آهنگ

    Setareh Baghdar

یادگیری زبان با فانگلیش، شیرین‌تر از عسله

همین حالا به بیش از ۲۰,۰۰۰ نفر که انگلیسی رو رایگان و جذاب یاد می‌گیرن ملحق شو

دانلود فانگلیش از سیبچه