think funglishapp

اصطلاحات انگلیسی مربوط به فکر کردن | اصطلاحات با think

سلام دوستان. در این مقاله قصد داریم تا با هم اصطلاحات مربوط به فکر کردن رو در زبان انگلیسی یاد بگیریم. قطعا برای شما هم موقعیت هایی پیش اومده که بخوایین طرز فکر و عقیده ی خودتون رو بیان کنید اما ندونید چه طوری. تو این مقاله با هم این مشکل رو رفع می‌کنیم.

برای درک بهتر این اصطلاحات آن ها را در قالب مثال بررسی می‌کنیم.

 

I can talk about thought process.

What do you think? how do you think?

 

 

I’m often surprised by events. I need to think ahead more.

معمولا از اتفاقاتی که می‌افتند، سورپرایز می‌شم. باید بیشتر در مورد آینده و اتفاقاتش فکر کنم.

I accept other people’s opinions too easily. I need to think for myself more.

من ایده های بقیه مردم رو خیلی زود قبول می‌کنم. باید بیشتر به نظرات خودم اهمیت بدم.

If I have a problem, I like to talk it over with friends or family.

اگر من مشکلی داشته باشم، ترجیح می‌دم که با دوستام و خانواده ام در موردش صحبت کنم تا تصمیم بگیرم.

If I have a problem, I prefer to think it over on my own.

اگر من مشکلی داشته باشم، ترجیح می‌دم که خودم در موردش فکر کنم و راه حل پیدا کنم.

I do things on the spur of the moment. I don’t think before I make up my mind!

من همیشه در لحظه تصمیم می‌گیرم و قبل تصمیم گیری اصلا در مورد چیزی فکر نمی‌کنم.

I’m not very good at thinking straight in stressful situations.

من معمولا در موقعیت های استرس زا اصلا نمی‌تونم خوب فکر کنم.

I always think twice before lending people money.

من همیشه قبل از پول قرض دادن به مردم خیلی دقیق در موردش فکر می‌کنم.

I sometimes think back to my time at primary school.

من بعضی وقت ها به دوران ابتدایی ام فکر می‌کنم.

 

 

در ادامه با هم به بررسی معانی اصطلاحات به کار برده شده در متن درس می‌پردازیم.

Think ahead (to sth): think about a future events and plan for it.

فکر کردن در مورد آینده و برنامه ریزی کردن برای آن

Think for yourself: from your own opinions rather than simply believing what other people say.

به ایده ها و نظرات خود توجه کردن و ترجیح دادن آن ها به نظرات بقیه

Talk it/ sth over: discuss something with sb, especially to help you make a decision.

درباره ی موضوعی با کسی صجبت کردن، مخصوصا هنگام کمک گرفتن و تصمیم گیری

Think it/ sth over /through: think carefully about the possible the results of sth.

به طور دقیق در مورد چیزی فکر کردن

Think straight: (often used in the negative)  think in a clear and logical way.

به طور منطقی فکر کردن

Make up your mind: decide.

تصمیم گرفتن

On the spur of the moment: suddenly; without planning in advance.

بدون برنامه تصمیم گرفتن، تصمیم گیری در لحظه

Think twice: think very carefully about something or before doing something because you know about the possible dangers and problems.

در مورد چیزی به طوری دقیق فکر کردن برای بررسی خطرات و مشکلات احتمالی

Think back (to sth): think about things that happened in the past.

به گذشته فکر کردن

 

 

 

امیدوارم که این مقاله براتون مفید بوده باشه.

اصطلاحات کاربردی و افعال عبارتی

2763 بازدید

idiomآموزش زبانآموزش زبان انگلیسیاصطلاح با thinkاصطلاحات مرتبط با فکر کردن در انگلیسیایدیمزبانزبان انگلیسیفکر کردن در زبان انگلیسییادگیری زبان انگلیسی

فرهت سادات فیروزهAuthor posts

Avatar for فرهت سادات فیروزه

سلام فرهت هستم. مدرس زبان انگلیسی و مترجم و نویسنده محتوا از سال 97! می‌تونم بگم که یکی از سرگرمی‌هام یادگیری زبان‌های مختلفه!

بدون دیدگاه

در بحث پیرامون مقاله شرکت کنید.