فیلم room به کارگردانی لنی ابراهامسون، بر اساس رمانی با همین ناممنتشر شده، جوی و پسر کوچکش جک بعد از سالها زندانی بودن در یک آلونک ایزوله شده تصمیم به فرار میگیرند تا بتوانند آزادیشون رو بدست بیارند.
اصطلاحات فیلم Room
من روی قالیچه افتادم. | I shot out onto the rug. |
ویتامینت رو بخور. | Take your vitamin. |
میخوام انقدر بزرگ بشم تا اینکه یک غول بشم. | I'm going to grow and grow until I am a giant. |
یک بار یک پشه بود که داشت خونم رو میمکید. | One time the mosquito that was sucking my blood. |
داری گولم میزنی؟ | Are you tricking me? |
این فقط پول هدر دادنه. | It's a waste of money. |
خبر نداری که دنیا چطوری شده. | You just have no idea about the world of today. |
میتونی از پسش بر بیای؟ | Can you handle that? |
کمپوت گلابی گرفتم. | I got you canned pears. |
فراریاش دادی. | You made him gone. |
اون گفت که برام هدیه میاره. | He said he’d bring me a present. |
شاید بهتر باشه که ایراد نگیری و یکم ممنون باشی. | Maybe you could stop complaining and be a little grateful. |
از کجا میدونی که بازم میتونم به این کارم ادامه بدم؟ | How do you think I'm going to be able to keep doing that? |
روزها هم مثل شبها توی کمد نگه میداریش؟ | Do you keep him in the closet all day as well as all night? |
مامانت بهت ادب یاد نداده؟ | Didn't your momma ever teach you any manners? |
میدونم که خودت بهش فکر کردی. | I know that you’ve been wondering about this. |
تو انقدر بزرگ هستی که بفهمی. | You’re old enough to understand. |
میخوام بزنم لهش کنم. | I'm gonna kick him in the butt. |
داری یاد میگیری. | You're getting it. |
اون رو توی سرش خورد کردم. | I smashed it on his head. |
سعی کردم، ولی همش رو بالا آورد. | I tried, but he just keeps puking them back up. |
بهت التماس میکنم. | I'm begging you. |
تو فقط تظاهر به مردن میکنی. | You're just pretending to be dead. |
فکر کنم خیلی جدی بود. | I guess it must have been pretty serious. |
آروم باش. | Take it easy. |
قسم بخور که چشمای کثیفت رو بهش نندازی. | I want you to swear to me, you won’t even lay your filthy eyes on him. |
نمیتونم تحمل کنم. | I can’t bear it. |
دخترتون یک دفعه جلوم سبز شد. | She just came out of nowhere. |
اوضاع مرتب هست. | It's under control. |
سرت به کار خودت باشه. | Why don’t you just mind your own business? |
شرمنده، بیشتر از این نمیتونستم صبر کنم. | Sorry we just couldn’t wait any longer. |
فقط بغلش کن. | Just pick him up. |
کاملا واضح گفتم. | I made it clear. |
من نمیدونستم بیداری. | I didn't know you were up. |
از پنجره دور شو. | Get away from the window. |
نگرانشم که فقط با موبایل بازی میکنه. | I'm worried about him being on the phone. |
بدون دیدگاه