phone call funglishapp

اصطلاحات مرتبط با تماس های تلفنی در زبان انگلیسی

در این مقاله قصد داریم تا با هم اصطلاحات مرتبط با تماس های تلفنی در زبان انگلیسی را یاد بگیریم.

برای همه‌ی ما موقعیت هایی پیش اومده است که در آن‌ها مجبور شدیم با جایی تماس بگیریم یا پشت خط منتظر کسی بمانیم و … . در این مقاله با هم اصطلاحات مرتبط با تماس های تلفنی در زبان انگلیسی را یاد می‌گیریم تا بتوانیم به آسانی در مورد این موقعیت ها صحبت کنیم.

I can talk about phoning.

A: Did you get through to the complaints department?

B: Well, when I rang the first time, I got cut off, so I called again. Then someone kept me hanging on for ages, and in the end I hung up.

– تونستی به ساختمون شکایت بری؟

-خب، وقتی که برای اولین بار تماس گرفتم، صحبتم قطع شد. بنابراین دوباره زنگ زدم. بعدش یکی من رو واسه‌ی مدت زمان طولانی پشت خط نگه داشت و آخر سر من قطع کردم.

A: Could I speak to Mr Howey, please?

B: Hold the line, please, while I put you through … I’m sorry, he can’t take your call at the moment. If you leave your number, he’ll get back to you later.

-می‌تونم با آقای هاوی صحبت کنم؟

-کمی صبر کنید، تا شما رو وصل کنم. … متاسفم او در حال حاضر نمی‌تونه به تماس شما پاسخ بده. اگر شماره‌تون رو بزارید، بعدا با شما تماس می‌گیره.

A: Have you charged up your mobile?

B: Yes, but I’ve still got to top it up before I ring Howard. My phone calls are costing a fortune.

 -موبایلت رو شارژ کردی؟

-آره، اما هنوز باید شارژش کنم (شارژ پولی) قبل زنگ زدن به هاوارد. هزینه‌ی تماس‌های تلفنی‌ام خیلی زیاده.

 

 

در ادامه به بررسی معانی اصطلاحات مرتبط با تماس تلفنی می پردازیم.

Get through (to sb): succeed in the speaking to sb on the phone.

(Get through (to sb: موفق شدن با کسی صحبت کردن از طریق تلفن

Cut sb off: (usually passive be/get cut off) stop or interrupt somebody’s phone conversation by breaking the connection.

Cut sb off: صحبت تلفنی کسی را قطع کردن

Get back to sb: Phone or speak to sb later, especially to give a reply.

Get back to sb: با کسی تماس گرفتن (برای جواب دادن)

Put sb through: make a phone connection that lets sb speak to sb else.

Put sb through: تماس برقرار کردن با کسی

Charge sth (up): if you charge (up) your mobile, you plug it to a supply of electricity until enough is stored in its battery.

Charge sth (up): به شارژ زدن موبایل

Top up (your mobile): pay more money so that you can make more calls.

Top up (your mobile): شارژ کردن (پولی)

Cost a fortune: INF be very expensive. SYN: cost the earth

Cost a fortune: خیلی گرون بودن

 

 

 

Spotlight

در ادامه با هم به بررسی اصطلاحات مختلف ساخته شده با hang در زبان انگلیسی می پردازیم.

 

If you hang on or hold on, you wait for a short time (also, in phone calls, hold the line).

Hang on: منتظر ماندن پشت خط

 If you hang up, you end a phone call and put the phone down.

Hang up: قطع کردن تماس و گذاشتن گوشی

 If you hang up on sb, you end a phone conversation suddenly without saying goodbye.

Hang up on sb: قطع کردن گوشی روی کسی بدون خداحافظی

 

 

اصطلاحات کاربردی و افعال عبارتی

2864 بازدید

آموزش زبانآموزش زبان انگلیسیاصطلاحات انگلیسیاصطلاحات تلفن زدن به زبان انگلیسیاصطلاحات زبانایدیمتلفن زدن به انگلیسیزبانزبان انگلیسییادگیری زبان انگلیسی

فرهت سادات فیروزهAuthor posts

Avatar for فرهت سادات فیروزه

سلام فرهت هستم. مدرس زبان انگلیسی و مترجم و نویسنده محتوا از سال 97! می‌تونم بگم که یکی از سرگرمی‌هام یادگیری زبان‌های مختلفه!

بدون دیدگاه

در بحث پیرامون مقاله شرکت کنید.