مهم نیست به چه زبانی صحبت میکنید، تو هر زبانی و در هر موقعیتی که باشید، شما در حال نظر دادن یا پرسیدن نظرات دیگران برای انجام امور و همفکری هستید. با کمک همدیگه و بررسی ایدهها و نظرات دیگران، شما میتونید بهتر تصمیم بگیرید. در این مقاله اصطلاحات مربوط با این موضوع رو بررسی میکنیم.
Giving opinions
+What do you make of Mrs Nesbesth?
-She seems nice, and her old boss thought highly of her.
+نظرت در مورد خانوم نسبث چیه؟
-اون به نظر مهربون میاد و رئیس سابقش ازش راضی بوده.
+How was the film?
-I didn’t think much of it, to be honest.
+فیلم چطور بود؟
-اگه بخوام صادق باشم باید بگم که زیاد در موردش فکر نکردم.
+What do you think of the new doctor?
-Not much. For one thing, he’s a bit rude.
+But that’s beside the point, isn’t it? So long as he’s good at his job.
+نظرت در مورد دکتر جدید چیه؟
-همچین خوب نیست. یکی از دلایلش اینه که اون کمی گستاخ هست.
+اما این ربطی به موضوع نداره. درسته؟ نه تا وقتی که تو کارش ماهر هست.
+He’s the best politician we’ve got.
-Yeah, without a doubt.
+اون بهترین سیاستمداری هست که تا الان داشتیم.
-بله، بدون شک.
+Dogs are wonderful companions.
-Yes, I couldn’t agree more.
+سگها همراههای فوقالعادهای هستند.
-درسته، باهات موافقم.
+The government’s made a big mistake, as far as I’m concerned.
-Well, up to a point, but in the long run it won’t make any difference.
+دولت مرتکب اشتباه بزرگی شده تا اونجایی که خبر دارم.
-آره تقریبا اما نه کاملا. در دراز مدت فرق چندانی ایجاد نمیکنه.
در ادامه به بررسی معانی اصطلاحات و پاسخهای کوتاه به کار برده شده و همچنین موقعیت استفادهی اونها میپردازیم.
What do you make of sb/ sth? : what’s your impression of sb/ sth?
نظرت در مورد … چیه؟
Think highly/ a lot of sb/ sth: have a very good opinion of sb/ sth. OPP not think much of sb/ sth.
راضی بودن از چیزی یا شخصی
To be honest: used when telling sb what you really think.
اگه بخوام راستش رو بگم … .
For one thing: used to introduce one or more reasons for sth.
یکی از دلایلش … .
Without (a) doubt: used for emphasis to mean ” very definitely”.
قطعا، بدون شک
I couldn’t agree more: I strongly agree.
کاملا موافق بودن
As far as I’m concerned: used to introduce your own opinion about sth.
تا جایی که من اطلاع دارم.
In the long run: not immediately, but at a time in the future. SYN in the long term.
در طولانی مدت
Beside the point: not relevant to the thing being discussed.
ربط نداشتن به موضوع
Up to a point: to some degree but not completely.
تا حدودی، تقریبا
نظرت رو راجعبه این مقاله بهمون بگو 🙂
سلام پیج شمابسیارکاربردی هست ؛ فقط آزمون های ۳۱تا۴۲ کتاب ۵۰۴ وجود نداشتند. چه زمانی ادمیشوند؟ ایا اضافه میشوند یاخیر
سلام حدیث عزیز 🙂
در حال حاضر داریم بر روی ویرایش مقالات کار میکنیم و آزمون ها اولویت ما نیستند. بعد از اتمام یرایش ها دوباره پر قدرت آزمون ها رو ادامه میدیم.