در این مقاله به بررسی رشته و لغات مرتبط با مکانیک میپردازیم. یادگیری لغات حوزه مکانیک به شما کمک شایانی میکنه تا در حرفهی خودتون تخصصیتر برخورد کنید و بتونید از دانش روز استفاده کنید.
Algorithm: الگوریتم
Approximate: تقریبی
Analytic: تحلیلی
Amplitude: دامنه
Accuracy: دقت
Array: رشته
Angular: زاویهای
Angular momentum: اندازه حرکت زاویهای
Angular frequency: بسامد زاویهای
Angular displacement: جا به جایی زاویهای
Analogy: همانند سازی
SaAbilityty: توانایی
Abrasion: خراشنده، (ماده) ساینده، سایا
Abrasive: انفجار ساینده
Abrasive blasting: رسانه های ساینده
Abrasive media: چرخ سنگ سنباده
Abrasive wheel: تن در دادن، راه یافتن
Accelerated: فرسایش تسریع یافته
Accelerated degradation: پیستون شتابدار
Accelerating piston: شتاب
Acceleration: شتاب ثقل
Acceleration of gravity: شتابسنج
Specialize: تخصصی
Hill: تپه خاک
Essentially: ضرورتا
Successor: جانشین
Indispensable: چاره ناپذیر
Bench: کارگاه
Distorted: کج کردن
Textile: نساجی
Equated: محاسبه شده
Rotor: گردنده
Threatened: تهدید شدن
Scale: کفه ترازو
Preeminence: سرآمد و برتری
Bear: بردن
Plant: کارخانهجات
Compression: تراکم
Transoceanic: اقیانوسپیما
Log: الوار
Certain: مشخص
Expansion: انبساط
Withstand: تحمل کردن
Primitive: اولیه
Foundation: شالوده، پایه
Prevent: مانع شدن
Sight: منظر
Sealed: پوشیده شده
Nearly: تقریبا
Reverse: معکوس
Displacement: جانشین کردن
Races: کاسه یاتاقان
Manufacture: صنعتی
Brief: خلاصه
Former: روزمره
Sustain: تحمل کردن
Procedure: روش
Cut-off: ناقص
Swift: سریع
Supply: ذخیره
Wear: فرسودگی
Sheet: ورق
Coating: پوشش
Radii: شعاع
Civil: داخلی
Achieve: دستیابی
Drawback: مانع
Gain: بدست آوردن
Polluting: آلاینده
Convex: محدب
Crisis: بحران
Acceptance: پذیرش
Emission: انتشار
Feasible: عملی
Intermittent: متناوب
Transcending: غلبه کردن
Significant: مهم
Bond: قید
Primary: عمده، ابتدایی
Propel: جلو راندن
Belong: تعلق
Portable: قابل حمل و نقل
Fragile: شکننده
Predictably: پیشگیری
Illustration: شرح
Exploded: گسترش یافتن
Explosive: انفجاری
Propulsion: فشار به جلو
Back form: خاک پشته
Back furrow: حیاط خلوت
Back house: پس فشار
Back pressure: بیل حفاری
Back shovel: دید عقب
Back sight: پشتبند
Backed-up traffic: ترافیک پس زده
Backfill: خاکریز
Backfill concrete: بتن پرکننده
Backfilling: پرکرد
Backflow: پس زدن
Backing: پس پیچش
Backing off: پشتبند جوش
Backing strip: دیوار پشت کار
Backing wall: لقی، واکنش، بازگشت
Backlash: فشار تخلیه
Backpressure: شیب گرده
Backward cycle: دور پسرونده
Backward pass: مرور به پس
Backward pitch: زاویه عقب
Backward-facing step: پله معکوس، پله وارون
Backwater: پنگاب
Back water curve: منحنی برگشت آب
Backwater effect: اثر پنگاب
Backwater gate: دریچه اطمینان
Baffle pier: کف آرام کننده
بدون دیدگاه