موقعیتهای مختلفی در زندگی روزمره وجود داره که وقتی داریم با دوست انگلیسی زبانمون حرف میزنیم، دوست داریم اونها رو براش توضیح بدیم. اما چطوری؟ مطمئنا شما هم حداقل یک بار این تجربه رو داشتین که نتونید موقعیتی رو توضیح بدین. پس با ما همراه باشید.
در ادامه با هم مکالمههایی رو میخونیم که بیانگر یکی از موقعیتهای زندگی روزمره هست.
I can use short spoken phrases
A: Here’s to john and Fiona!
B: John and Fiona!
A: به سلامتی جان و فیونا!
B: جان و فیونا!
A: come on! Hurry up!
B: OK, I’m coming.
A: بیا، زود باش!
B: خیله خب، دارم میام.
A: OK, everyone. Time’s up.
B: oh no, I haven’t finished.
A: خیله خب، همگی! وقت تمومه!
B: اوه نه، من هنوز تموم نکردم.
A: we can’t go on like this.
B: I know.
A: ما نمیتونیم اینطوری ادامه بدیم.
B: میدونم. (متوجهام)
A: I’ll pour your coffee. Say when.
B: that’s fine. Thanks.
A: من برات قهوه میریزم. هر موقع بس شد، بگو.
B: خوبه، ممنون.
A: here you are.
B: thanks a lot.
A: بفرمایید.
B: خیلی ممنون.
A: did you understand what he said?
B: sort of.
A: فهمیدی که چی گفت؟
B: تقریبا
A: shall we go there later?
B: yeah, why not?
A: بنظرت بعدا بریم اونجا؟
B: آره. چرا که نه؟
A: what’s up?
B: Steve’s late, as usual.
A: چه خبر؟
B: استیو طبق معمول دیر کرده.
A: OK, here goes. Wish me luck.
B: don’t worry. You’ll be fine.
A: خیله خب، دارم میرم. واسم آرزوی موفقیت کن.
B: نگران نباشه. درست میشه.
A: how come the shop’s closed?
B: I don’t know. It should be open.
A: چطور شده که مغازه بسته هست؟
B: نمیدونم. باید باز میبود.
A: do I pay weekly or monthly?
B: It’s up to you.
A: باید هفتگی پرداخت کنم یا ماهانه؟
B: به خودت بستگی داره.
A: well, see you soon.
B: yes, all the best.
A: خب، به زودی میبینمت.
B: آره. خداحافظ.
A: guess what? We won.
B: oh, that’s brilliant!
A: حدس بزن چی شده؟ ما بردیم!
B: اوه، این عالیه.
در ادامه با هم به بررسی معانی اصطلاحات روزمره به کار برده شده و موقعیت استفادهی اونها میپردازیم.
Here’s to sb/ sth: used to wish sb health or success as you lift a glass and drink to them.
به سلامتی کسی نوشیدن.
Hurry up: do sth more quickly because there isn’t much time.
زود کاری رو انجام دادن، عجله کردن در انجام کاری.
Time’s up: used in exams and competitions to tell people there is no more time left.
وقت تمام شد. (در امتحانات و مسابقات برای اعلام اتمام وقت از این اصطلاح استفاده میشود.)
I know: used to agree with somebody or to say you feel the same way.
متوجهام (میفهمم.) برای نشون دادن این که شما متوجه منظور شخصی شدهاید.
Say when: used to ask sb to tell you when you should stop pouring their drink or serving their food because they have enough.
هر موقع که بس شد، بگو. (موقعی که دارید برای کسی غذا میکشید یا نوشیدنی میریزید از این اصطلاح استفاده میکنید.)
Here you are: used to when you are giving sth to sb. SYN there you are/ go
بفرمایید (موقع دادن وسیلهای به شخصی از این اصطلاح استفاده میکنیم.)
Sort of: to some extent, but in a way that is not easy to explain. SYN kind of
تقریبا (یعنی یه چیزی رو متوجه شدی، اما نه اونقدر خوب که بتونی توضیح بدی.)
Why not? : used to agree to a suggestion. (it can also be used to make a suggestion: why not phone her? )
چرا که نه؟ (برای نشون دادن موافقت استفاده میشود، همچنین میتوان از آن برای پیشنهاد دادن کاری استفاده کرد. مثل: چرا بهش زنگ نمیزنی؟)
What’s up? : what’s the matter?
چه خبر؟
As usual: as happens most of the time. SYN as always.
مثل همیشه، طبق معمول
Here goes: used when you are telling people you are just going to do sth exciting, dangerous, etc.
خیله خب، دارم میرم. (از این اصطلاح وقتی استفاده میکنیم که بخواهیم کاری خطرناک و پرهیجان انجام دهیم.)
How come…? : used to ask the reason for sth. (noticed the word order in the question: how come you’re early? )
چطور شده که … ؟
All the best: 1. used when you are saying goodbye to sb. syn take care.
2. Used to wish sb luck, happiness, etc. SYN good luck.
این اصطلاح دو تا معنی داره: 1. خداحافظ (که موقع خداحافظی به کار میره.)
2. آرزوی بهترینها رو داشتن برای کسی
Guess what? : used before telling sb something interesting or surprising.
حدس بزن چی شده؟
Hope you found this helpful.
بدون دیدگاه