در مقاله قبل به موضوع class moments (لحظات کلاس) پرداختیم و در این مقاله قرار هست در مورد discipline (انضباط) در یادگیری صحبت کنیم.
در این مقالات هدف مستقیم یا غیر مستقیم ما ایجاد نظم درونی در هنگام مطالعه برای زبان آموزان و نظم در کلاس برای مدرسان است.
discipline (انضباط) در یادگیری
زمانی که مغز آرامش دارد و آگاه است چه برنامه ای دارد، عملکردش بهتر است. انباری شلوغی را تصور کنید، تاریک پر از تار عنکبوت، شلوغ، کلی کتاب روی هم ریخته شده است. موضوعات این کتاب ها در زمینه های مختلف است. بقیه قسمت های انبار وسایل دیگر ریخته شده مثل میز، صندلی یا هر وسیله دیگری.
در مقابل انباری را تصور کنید که در این انبار چند قفسه وجود دارد. روی هر قفسه سربرگی وجود دارد. این سربرگ ها مشخص میکند دقیقا چه کتابی داخل قفسه است. وسایل اضافه هم در گوشه ای از انبار هستند. این انبار ها ذهن شما هستند. حال اگر من از شما (ذهن شما) معنی لغتی را بخواهم، آدرسش مشخص است.
سمت راست، قفسه دوم کتاب دیکشنری (لغت نامه) زبان انگلیسی، صفحه 120 لغت disciplined
مطالعه خودآگاه داشته باشید.
بسیاری از توصیه های مربوط به نظم و انضباط در مورد خود، به شما می گویند که نقاط ضعف خود را بررسی کنید. اما من میخواهم از یک نکته مثبت تر شروع کنم. اولین مرحله برای داشتن نظم و انضباط بیشتر در مطالعه، آگاهی بیشتر در مورد چگونگی مطالعه بهتر شما است.
بنابراین شما باید کاری کنید که مؤثرترین مطالعه خود را داشته باشید. به عنوان یک مدرس از شاگردان خود بخواهید، نیازمندی هایشان را لیست کنند. بیان کنند چه چیز هایی برای مطالعه بهتر نیاز دارند. موارد غیر ضروری کم کم به مرور زمان حذف میشوند.
سعی کنند به این سؤالات پاسخ دهید.
مطالعه شما در کدام ساعات روز مؤثرتر هستید؟
آیا شما در طی روز بهتر مطالعه میکنید یا شب؟
بهترین مکان برای مطالعه شما کجاست؟ به عنوان مثال میز، میز آشپزخانه، کتابخانه
آیا همیشه بهترین کار خود را در همان مکان انجام می دهید یا اینکه این که آن مکان برای دروس خاص، مناسب است؟
آیا موثرترین دوره های مطالعه شما کوتاه مدت یا طولانی مدت است؟
آیا برای شما مطالعه در سکوت یا موسیقی برای شما مؤثرتر است؟
چه چیزی به شما کمک میکند فوق العاده باشید؟ به عنوان مثال میان وعده های مطالعه خوب، لوازم التحریر جدید، میز، روش های یادگیری جدید
با کارشناسان در ارتباط باشید.
در حالی که مهم است که به سمت نقاط قوت خود تلاش کنید، باید بتوانید بین پذیرش محدودیت های خود و بهانه ها تفاوت قائل شوید. بگذارید برای شما مثالی بزنم. سال گذشته وقتی نوشتن مقاله را آغاز کردم، واقعاً احساس ناراحتی در مورد چگونگی شروع کردن داشتم. واقعاً مطمئن نبودم که مقاله ای که مینویسم کامل است یا خیر؟
“برنامه” من این بود كه شروع به نوشتن كنم، امیدوار بودم متن خوبی بنویسم. اما من فقط نشسته و به صفحه خالی خیره شده بودم، زیرا هیچ چیز به ذهنم نمیرسید که بنویسم.
من میتوانم بهانه های پیش رو را حس کنم. افکاری به ذهنم خطور میکردند که الان با مرور آن ها خودم حس میکنم بهانه بودند. مانند، “من تازه شروع به مقاله نویسی کردم” ، یا ” من نمیتوانم این کار را انجام دهم”.
من سعی میکردم خودم را با کار های دیگر مشغول کنم. تا از بهانه ها فرار کنم. در حالی که میتوانستم از کارشناس مشاوره بگیرم. بعد از مشاوره گرفتن از کارشناس، من نظم دقیقی داشتم. من زمانی که کارشناس کمکم کرد، نظم درونی داشتم. گاهی در کم کاری خود دیگران را مقصر میدانیم.
اگر در کارم خطایی سر میزد خودم را مقصر می دانستم و تلاش میکردم بهتر و بهتر بشم. پذیرش خود میگوید:”این راه برای انجام این کار نیست، بنابراین من راه دیگری پیدا میکنم”.
وقتی قبول کردید که روشی برای شما مؤثر نیست، لازم است به جای تسلیم شدن، آن چه را که نمی دانید پیدا کنید و آن را امتحان کنید. سعی کنید وقتی بهانه میآورید، خود را قانع نکنید. سریع با از کارشناس مشورت یخواهید.
برنامه پشتیبان:
سعی کنید برنامه پشتیبان داشته باشید. برنامه پشتیبان هم برای مدرسان مفید است هم زبان آموزان. در این برنامه اتفاقات احتمالی را پیش بینی میکنید. مثلا در کلاس، شما لسن پلن مشخصی دارید اما گاهی اتفاقی میافتد، که ما دقیقا نمیتوانیم تمام موارد لسن پلن خود را اجرا کنیم. در چنین شرایطی یک برنامه پشتیبان به عنوان نسخه دوم از برنامه خود در پشت برگه لسن پلن؛ برای خود پیش بینی میکنیم.
مثلا اگر همکار من همان روز وسایل کمک آموزشی من را در کلاس خود لازم داشت چه کار کنم؟ یا شاگردانم اصلا موافق نبودند دراین فعالیت با من همکاری کنند. یا این که زبان آموزی در آن روز حال نداشت. تمام مشکلات احتمالی و روش حل آن ها را برای خودم پیش بینی میکنم.
استادان روانشناسی گابریل اوتتینگن و پیتر گولویتزر:
این بزرگواران از NYU اصطلاح “قصد اجرا ” را برای توصیف برنامه های پشتیبان که بعضی اوقات برای دستیابی به اهداف خود باید بکشند، را ایجاد کردند.
آن ها این روند هدف را این گونه توضیح میدهند:
“من قصد دارم به Z برسم. اگر وضعیت X روبرو شد. من پاسخ مربوط به هدف را انجام میدهم”.
به خودتان پاداش دهید.
بعضی اوقات هنگامی که نتیجه تلاش مان را نمی بینیم، نظم و انضباطتمان فرو میکشد. شروع مطالعه برای امتحانی که هنوز چند هفته از آن باقی مانده است، رضایت شما از خوتان را جلب نمیکند.
این بدان معناست که شما باید به پاداش خودتان که به طور مستقیم با دستیابی به نمرات عالی بپیوند، را ندارید.
راه های دیگری پیدا میشود.
1. بعد از هر جلسه مطالعه، یک برنامه کوچک را برنامه ریزی کنید.
به محض نشستن برای مطالعه، وقتی لیست کار خود را تکمیل کردید، درباره یک پاداش خوب تصمیم بگیرید. این ممکن است یک شکلات، یک حمام گرم، یک لیوان شربت خنک در تابستان گرم باشد. هر چیزی که شما را تشویق به حفظ نظم و انضباط در طول مطالعه میکند.
2.برای پاداش آینده برنامه ریزی کنید.
3. روزانه دستاوردهای خود را پیگیری کنید.
انتقال فعالیت ها، از لیست کارهای در حال انجام به لیست کارهای انجام شده بسیار لذت بخش و شادی آور است. اگر واقعاً در تلاش هستید برای نظم و انضباط بمانید، سعی کنید دستاوردهای خود را نیز ردیابی کنید.
کار های انجام شده را یادداشت کنید.
در پایان، لیستی خواهید دید که باید احساس خوبی داشته باشد و به شما کمک کند برای انجام کار های خود مصر تر شوید. از جمله مهم ترین نکته مثبت این کار، مشاهده نظم درونی و آرامش آن است.
بدون دیدگاه