در مقاله قبل به موضوع teacher role (نقش معلم) پرداختیم و در این مقاله قرار هست در مورد class moments (لحظات کلاس) صحبت کنیم. با تمام قوانین، اصول تدریس و استراتژی های مربوط به کلاس سازمان یافته، هر معلم میتواند در تعامل با دانش آموزان، علاقه مندی ها را پیدا کند. من ارتباطات خودبه خودی، سؤال های غافلگیر کننده و فعالیت های شادی آور را دوست دارم. بنابر این ما در کلاس در کنار تدریس و جدی بودن درس، تفریح نیز داریم.
آیا لحظه به لحظه کلاس در کنار آموزش تفریح نیز وجود دارد؟
ما به عنوان معلم، كسانی هستیم كه باید دانش خود را به شاگردانمان به اشتراك بگذاریم. اما، این غیر معمول نیست که معلمان بتوانند چیزی را از دانش آموزان بیاموزند. من دوست دارم به شاگردانم بگویم علاقه دارم از شما بیاموزم. با بیان این موضوع فکر میکنید، عکس العمل آن ها چیست؟
هر کس رفتار خاصی را نشان میدهد.
زمانی که من این مفهوم را در کلاس بیان کردم، خیلی برای شاگردانم خنده دار بود. زیرا آن ها فکر میکردند من هوش زیادی دارم. به گمان خود من از همه مطالب آگاهی کامل دارم. اما بعضی از زبان آموزان فکر میکردند من از علم کمی برخوردارم.
اما با توضیحات کامل شما در مباحث مختلف علم و آگاهی شما به این دسته از زبان آموزان نشان داده میشود. حرف نهایی من این است که سبک خودتان را حفظ کنید.
از این صحبت ها خواستم به این نتیجه برسم که برای داشتن، تدریس در کنار تفریح سعی کنید تعامل اطلاعات را در کلاس حفظ کنید.
چه چیزی میخواهید؟
فقط یک لحظه در طول کلاس وجود دارد که می توانیم از دانش آموزان بپرسیم:
چه میخواهید؟
من عاشق این سوال هستم.
خصوصاً وقتی دانش آموزان بزرگتر یا نوجوانی دارم. من سعی میکنم بیشتر در زمان های وارم آپ (شروع کلاس)، این سؤال را مطرح کنم. به آن ها اجازه انتخاب میدهم که اگر میخواهند بازی کنند یا رقص و حرکتی بزنند، یا گزینه های مختلفی برای بازی ها، معماها و سایر وسایل تدریس را در اختیارشان بگذارم.
این شروع خوبی برای ایجاد ارتباط است. این روش به زبان آموزان این فرصت را میدهد که در مورد روش تدریس خود تصمیم بگیرند، و احساس کنند که آن ها بخشی از کلاس را ایجاد میکنند. به زبان آموز ثابت میشود که نظر او و خود او مهم است. این کار برای زبان آموز ارزش سازی میکند.
تئاتر:
این یکی از خوش حال ترین لحظات برای من است. من همیشه به دنبال فرصتی در محتوای درسی هستم تا بتوانم نقش آفرینی متفاوتی را در کلاس انجام دهم. من دوست دارم دانش آموزان را انتخاب کنم و به آن ها شخصیت ها و مفهوم داستان بدهم. پس از آن، آن ها نیاز به مکالمه دارند، اما مدرس باید سایر دوستان، اشیاء موجود در کلاس، حتی خود معلم را نیز در بر گیرند. تئاتر برای بررسی درک مطلب و بهبود مهارت های مکالمه بسیار عالی است.
عکس العمل ها:
من احساس میکنم، خوش شانس ترین معلم هستم که دانش آموزان من در شروع درس و در پایان کلاس واکنش های متفاوتی دارند. همیشه به یاد داشته باشید، همه گروه های آموزشی مشتاق، پرانرژی، پر از عشق و تمرکز برای یادگیری نیستند. اما، لحظات خاصی وجود دارد که دانش آموزان واقعاً قلب من را تحت تاثیر قرار میدادند.
دقایقی قبل از شروع کلاس یک گروه از دانش آموزان آن قدر هیجان زده بودند که وقتی مرا دیدند خوش حالی زیادی نشان دادند. آن ها از هر ثانیه کلاس هوشمندانه استفاده میکردند و خیلی در درس متمرکز بودند. در پایان، پس از خداحافظی من، همه آن ها به گونه ای خداحافظی میکردند که من رضایت مندی آن ها را حس میکردم. من مطمئن بودم آن ها برای جلسه بعد لحظه شماری میکنند، بار ها خیلی از آن ها به من گفته بودند.
زمانی که دلیل علاقه آن ها را پرسیدم، اکثرا این گونه پاسخ میدادند:
کلاس شما سرشار از فان و خوش گذرانی است و به ما حس شاد بودن را می دهد. قلب من سرشار از امید و رضایتمندی از خودم میشد. این حس مرا برای کلاس بعدیم آماده تر میکرد. برای من به عنوان مدرس مهم نیست که آن ها در آن لحظه در چه شرایطی هستند، این مهم است که آن ها برای چه چیزی در حال تلاش کردن، هستند.
class moments (لحظات کلاس):
در چند سال اول نمیتوانستم تصور کنم که راحت تر باشد. وقتی حدود چهار سال واقعاً با عشق تدریس کردم.
در این چهار سال متوجه شدم، میتوانم ایده های خود را از هیچ به یک سبک تدریس تبدیل کنم و فیدبک های خوبی بگیرم. “
“چقدر میتوانم با مسائل و بحران های سلامت روان دانش آموزان مقابله کنم. یکی از چالش برانگیزترین و دلهره آورترین چیزهایی است که میبینم. بنابراین بسیاری از بچه های شگفت انگیز از لحاظ ذهنی که با بیماری روانی دست و پنجه نرم میکنند، میبینند که این بچه ها به داخل اتاق سرگردانند. “
“دانش آموزان گاهی اوقات شما را به طرز خوب و بد قضاوت میکنند.
من میدانستم كه كتاب را نباید با جلد آن داوری کنم، اما در عمل متفاوت است. آن شاگردی که مطمئنم در کلاس من ضعیف بوده است. او به کلاس بالاتر رفته و سخت تر از همیشه کار میکند. آن زبان آموزی که فکر کردم از من متنفر است؟
او زیباترین یادداشت را در پایان سال نوشت. از طرف تلنگر، بچه هایی پیدا کردم که با مواد مخدر در وسایل مدرسه گرفتار شده اند که هرگز تصور نمیکردم.
من میدانم که هیچ کس نباید مرا شگفت زده کند، زیرا مردم موجودات پیچیده ای هستند. اما هنوز هم وقتی فکر میکنم، یک بچه را میشناسم و متوجه میشوم رفتار او میشوم، نمیتوانم سکوت کنم و چشمانم را ببندم. “
دقیق بودن در کلاس:
دقیق بودن در کلاس، بسیار دشوار است. میدانم این موضوع را اکثر شما مدرسان درک کرده اید. اما وقتی بچه ها پاسخ میدهند که شما آن ها را آماده نکردید، واقعاً مشکل تر است. وقتی میبینید که درس داده را فقط عده خاصی یاد گرفته اند، مجبورید برنامه خود را تغییر دهید. شما در حال پیدا کردن نقاط ترحم شاگردان هستید. این تصمیمات بسیار به ظاهر کوچک است که می تواند سابقه های بزرگی را ایجاد کند.
“به طور کلی شگفتی ها چیزی است که من را تاکنون در تدریس حفظ میکند. این هرگز خسته کننده نیست، همیشه یک چالش جدید در انتظار است. ” من در این مقاله گوشه ای از خاطراتم را گفتم از شما مدرس عزیز خواهشمندم خاطره یا لحظه خاصی که با شاگردتان را داشتید، با ما به اشتراک بذارید.
بدون دیدگاه