سلااااام دوستای عزیز و طرفدارای پر و پا قرص آهنگ و موسیقی! حالتون چطوره؟این هفته اهنگی آروم و زیبا از خواننده ی قدیمی مت مونرو بنام The Music Played رو براتون اماده کردم . امیدوارم که براتون جذاب و شنیدنی باشه و اصطلاح اموزی موفقی رو در فانگلیش مون تجربه کنییین…💚😍💚
مت مونرو ( دسامبر ۱۹۳۰ -فوریه ۱۹۸۵) خوانندهٔ انگلیسی بود. مونرو بهعنوان یکی از محبوبترین سرگرمیسازان بینالمللی در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی شناخته میشود.او طی ۳۰ سال فعالیت هنریاش بسیاری از سالنهای کنسرت و استادیومهایی از استرالیا، ژاپن، فیلیپین، هنگ کنگ گرفته تا آفریقا، خاورمیانه، اروپا و آمریکا را پُرکرد. آثار او بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه در دوران زندگیاش فروش داشته است .
متن و ترجمه ی آهنگ The Music Played
An angry silence lay, where love had been
سکوتی تلخ برقرار بود ، آنجا که عشق بود
An is your eyes a look, I’ve never seen
و در چشمانت نگاهی که پیش از آن ندیده بودم
If I have found the words, you might have stayed
شاید اگر کلمات را می یافتم ، تو می ماندی
But as I turn to speak, the music played
ولی چون خواستم سخن بگویم ،موسیقی آغاز شد
As lovers danced their way, around the floor
آن هنگام که عاشقان در هر سو رقصان بودند
I sat and watched you walk, towards the door
من نشسته بودم و تو را مینگریستم که به سوی در میروی
I heard a friend of yours, suggest you stayed
شنیدم که یکی از دوستان جمعتان تو را به ماندن خواند
And as you took his hand, the music played
و آن هنگام که تو دستش را گرفتی ، موسیقی آغاز شد
Across the darkened room, the faintest sight I saw
در سراسر اتاق تاریک با کمترین نور تو را دیدم
He’d been something more, than friends before
او برایت بیش از اینهاست ، بیش از دوستان پیشین
While I was hurting you, by clinging to my pride
آن هنگام که تو را با غرورم می آزردم
He had been waiting, and I drove him, to your side
او منتظر بود ، و من بودم که او را به سمت تو فرستادم
I couldn’t say the things, I should have said
باید راز دل با تو میگفتم
Refused to let my heart, control my head
ولی نگذاشتم که قلبم عقلمو کنترل کنه
But I was made to see, the price I paid
و محکوم شدم به این دیدن ، تاوانی که پرداختم
And as he held you close , the music played
و آن هنگام که تو را در آغوش کشید ، موسیقی آغاز شد
And as I lost your love, the music played
و آن هنگام که عشقت را از کف دادم ، موسیقی آغاز شد
The Music Played
An angry silence lay, where love had been
سکوتی تلخ برقرار بود ، آنجا که عشق بود
An is your eyes a look, I’ve never seen
و در چشمانت نگاهی که پیش از آن ندیده بودم
If I have found the words, you might have stayed
شاید اگر کلمات را می یافتم ، تو می ماندی
But as I turn to speak, the music played
ولی چون خواستم سخن بگویم ،موسیقی آغاز شد
As lovers danced their way, around the floor
آن هنگام که عاشقان در هر سو رقصان بودند
I sat and watched you walk, towards the door
من نشسته بودم و تو را مینگریستم که به سوی در میروی
I heard a friend of yours, suggest you stayed
شنیدم که یکی از دوستان جمعتان تو را به ماندن خواند
And as you took his hand, the music played
و آن هنگام که تو دستش را گرفتی ، موسیقی آغاز شد
Across the darkened room, the faintest sight I saw
در سراسر اتاق تاریک با کمترین نور تو را دیدم
He’d been something more, than friends before
او برایت بیش از اینهاست ، بیش از دوستان پیشین
While I was hurting you, by clinging to my pride
آن هنگام که تو را با غرورم می آزردم
He had been waiting, and I drove him, to your side
او منتظر بود ، و من بودم که او را به سمت تو فرستادم
I couldn’t say the things, I should have said
باید راز دل با تو میگفتم
Refused to let my heart, control my head
ولی نگذاشتم که قلبم ، عقلمو کنترل کنه
But I was made to see, the price I paid
و محکوم شدم به این دیدن ، تاوانی که پرداختم
And as he held you close , the music played
و آن هنگام که تو را در آغوش کشید ، موسیقی آغاز شد
And as I lost your love, the music played
و آن هنگام که عشقت را از کف دادم ، موسیقی آغاز شد
بدون دیدگاه