FAMILY WORDS

لغت ها و اصطلاح های انگلیسی درباره اعضای خانواده

صحبت درباره‌ی اعضای خانواده و روابط خانودگی وقتی به انگلیسی آسون می‌شه که بدونی چه لغات و کلماتی رو براش استفاده کنی.

در این مقاله به بررسی لغات و اصطلاحاتی می‌پردازیم که با کمک اون‌ها می‌تونید به بیان روابط خانوادگی خود بپردازید و درباره‌ی رابطتون با اعضای خانوادتون صحبت کنید.

:To take after someone

به معنی بسیار شبیه بودن به فرد بزرگتر خانواده (والدین)

.I take after my father. We’re both architects, and we both love soccer

من خیلی شبیه پدرم هستم. ما هر دو معمار هستیم و هر دو فوتبال را دوست داریم.

:the apple doesn’t fall far from the tree 

به معنی این است که فرزندان معمولا ویژگی‌های مشابهی با والدین خود دارند.

.John ended up in prison just like his father. I guess the apple doesn’t fall far from the tree

کار جان درست مثل پدرش نهایتا به زندان ختم شد. من حدس می‌زنم سیب دور از درخت نمی‌افتد.

:a chip off the old block 

یعنی بسیار شبیه به یک نفر بودن از لحاظ شخصیتی و فردی.

.Sam’s a chip off the old block. He and his father are both stubborn, headstrong people

سم مثل قطعه‌ایه که از قطعه‌ی بزرگ جدا شده. او و پدرش هر دو یک دنده و لج باز هستند.

:to follow in someone’s footsteps

(پا جای پای کسی گذاشتن) دنبال کردن و ادامه دادن مسیری که کسی از اعضای خانواده قبلا رفته.

.Michael Douglas followed in his father’s footsteps and became an actor

مایکل داگلس جای پای پدرش رو دنبال کرد و یک بازیگر شد.

:like father, like son

پسر کو ندارد نشان پدر ، به معنی شبیه بودن پسر به پدرش.

.Jimmy is tall just like his father, and they have the same smile. Like father, like son

جیمی همانند پدرش قد بلند است و آن‌ها لبخند مشابهی دارند. مثل پدر و پسر … 

:to run in the family

به معنای ارثی بودن یک ویژگی در خانواده مثل: بیماری ، مهارت ، مشکل و …

.Talk to your doctor about any illnesses that run in your family

با دکترت راجع به هر بیماری‌ای که در خانوادت ارثیه صحبت کن.

:in one’s blood

به معنای اینکه مهارت یا ویژگی با توجه به پیشینه خانوادگی در خون باشد.

.Music is in my blood. Almost everyone in my family can sing, compose, or play an instrument

موزیک در خون من است. تقریبا همه در خانواده من میتونن بنوازن ،  آهنگ بسازن یا یک ساز بنوازن.

اگه می‌خوای لغات بیشتری درمورد این موضوع بدونی، پیشنهاد می‌کنم که سری به این مقاله بزنی. (لغات خانواده و روابط)

FAMILY

:spitting image

سیبی که از وسط نصف شده باشه ،داشتن شباهت ظاهری تقریبا زیاد

.Kate’s the spitting image of her mother. They both have blue eyes and dimples

کیت چهرش درست شبیه مادرش است. هر دوی اون‌ها چشمانی آبی و کم‌رنگ دارند.

:the apple of one’s eye

برای نشان دادن علاقه‌ی والدین و باارزش بودن فرزندان برای اون‌ها. (نور چشم والدین بودن)

.Our grandson is the apple of our eye. We absolutely adore him

پسر بزرگ ما نور چشم ماست و ما کاملا عاشق او هستیم

 :Pride and joy

برای شخص و یا چیزی به کار می‌رود که موجب افتخار و خوشحالی می‌شود و آن می‌تواند شخص و یا سرگرمی و… باشد.

.Mike retired early to spend time with his kids. They’re his pride and joy

مایک زود بازنشسته شد تا وقتش را صرف بچه‌هایش کند. آن‌ها موجب افتخار و شادی او هستند.

 Get along with: US

Get on with: BRE

  برای دوست داشتن فردی از اعضای خانواده و داشتن روابط خانوادگی خوب با او به کار می‌رود.

.I feel fortunate that I get along with my family so well

احساس می‌کنم خوش شانسم که رابطه ام با خانوادم خیلی خوبه.

:to have a falling out

داشتن اختلاف با کسی که باعث خراب شدن روابط خانوادگی می‌شود.

.Margaret and her sister had a falling out a few years back. They hardly even speak to each other now

مارگارت و خواهرش از چند سال پیش اختلاف داشتند. الان اون‌ها حتی به سختی با هم حرف می‌زنند.

:bad blood

به معنی خشم و نفرتی که بین دو شخص به خاطر اتفاقات گذشته وجود دارد.

.There’s bad blood between Carlos and Alex, so let’s not invite them both to dinner

کارلوس و الکس از هم نفرت دارن، بیا اون دوتا رو واسه شام دعوت نکنیم.

:To wear the pants

برای کسی بکار برده می‌شود که حکم و دستورات آخر را در خانواده او می‌دهد.

.My mother definitely wears the pants in the family. My dad only thinks he does

مادرم تمام قدرت و اختیار خانواده رو داره. پدرم فکر می‌کنه که اون صاحب قدرته.

:to rule the roost

برای کسی بکار می‌رود که مسئولیت شخص دیگری در خانواده را به عهده دارد.

.When we were kids, my oldest sister ruled the roost, She made all the decisions and always told us what to do

وقتی ما بچه بودیم بزرگترین خواهرم مسئولیت ما را به عهده داشت.اون همه ی تصمیم ها رو می‌گرفت و همیشه به ما می‌گفت چیکار کنیم.

:breadwinner

برای کسی بکار می‌رود که مسئولیت نیاز مالی خانواده را به عهده دارد.

.I didn’t see my father as much as I saw my mother. He was the breadwinner of the family and worked long hours

به اندازه‌ای که مادرم را می‌دیدم، پدرم را ندیدم. او مسئول تامین نیاز مالی خانواده بود و ساعت‌ها کار میکرد.

 

 

امور اجتماعیانگلیسی برای مشاغل

5696 بازدید

Idioms about familyآموزش اصطلاحات انگلیسیآموزش زبان انگلیسیاصطلاحات انگلیسی خانوادهاصطلاحات انگلیسی مربوط به خانوادهزبانزبان انگلیسیکلمات انگلیسیکلمات انگلیسی مربوط به خانوادهکلمه انگلیسیلغات و اصطلاحات مربوط به خانوادهمعنی لغات انگلیسییادگیری زبان انگلیسی

بهاره شیخAuthor posts

Avatar for بهاره شیخ

فارغ التحصیل کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی

بدون دیدگاه

در بحث پیرامون مقاله شرکت کنید.