مقاله قبل در مورد چگونه به مطالعه عادت کنم؟ خواندیم و این هفته تصمیم گرفتم درباره موضوع داستان سرایی و داستان نویسی در زبان انگلیسی صحبت کنیم.
داستان سرایی و داستان نویسی راهی برای ارتقاء پتانسیلهای انسانی است. راهی برای مقابله با چالش های انسانی در زمان حال و آینده است. داستان سرایی و داستان نویسی درخوش حال انسان تاثیر مثبتی دارد. تغییرات اقلیمی، نژاد و جنگ هایی که در گذشته اتفاق افتاده است. داستان سرایی و داستان نویسی می توانند ابزاری برای آموزش بسیار متنوع و قدرتمند باشند.
داستان سرایی و داستان نویسی سرگرم کننده و انگیزشی هستند. به شما این امکان را میدهند تا خلاق و تخیل باشید. به شما این فرصت را میدهد که تسلط شفاهی و گفتمان گسترده خود را تقویت کنید. داستان سرایی و داستان نویسی زبان را به روشی قابل فهم و معنادار معرفی میکنند. داستان ها معتبر هستند. گوش دادن به داستان میتواند مهارت های مهمی از قبیل پیش بینی، حدس زدن، فرضیه و رمزگشایی پیام را ایجاد کند. قصه گویی میتواند فرهنگ ارزشمندی را فراهم آورد.
تمرین هایی که می توانید انجام دهید.
اشتراک داستانهای زندگی شخصی:
یک کاغذ را به چهار قسمت تقسیم کنید و سپس هر یک از موضوعات زیر را در هر بخش قرار دهید.
سعی کنید برای هر کدام از موضوعات چند خط بنویسید:
داستان زندگی من
داستان خانوادگی من
آخرین تعطیلات من
و……
در پشت برگه برای داستان های خود، برای هر بخش شکل و عکس مربوط به همان بخش را استفاده کنید. مطالب را در کلاس زبان ارائه دهید یا هر روز برای خودتان ضبط کنید. یک داستان کوتاه خنده دار، شوخی یا حکایات کوتاه بگویید. این کار را در ابتدای مطالعه زبان به عنوان یک وارم آپ و آمادگی ذهن امتحان کنید. از خودتان بپرسید که آیا داستان های خنده دار و یا جوک هایی را که در داستان استفاده کرده اید را دوست دارید یا خیر؟ داستان ها و تصاویری را انتخاب کنید که در حوزه علاقه مندی شما باشد. سعی کنید از عکس مجلات و روزنامه ها استفاده کنید.
میتوانید خود را مجبور کنید.
مثلا با این کلمات داستانی را بسازید:
عشق، حسادت، شهرت، مسافرت، قتل، ازدواج، هتل لوکس، قایق، ماشین سریع، پول، خانه تاریک بزرگ، خانواده، دوستان، تصادف، ناپدید شدن، سرقت، ماجراجویی، مشکوک، راز، گنج، جواهرات، ثروت، و غیره.
سپس داستان را روخوانی کنید و صدای خود را ضبط کنید. در مرحله نهایی بدون نگاه کردن به متن شروع کنید به تعریف داستان خود. در این روش شما چند مهارت خود را تقویت کرده اید. شما میتوانید از هر گرامری که تا حالا یاد گرفته اید استفاده کنید. میتوانید یک افسانه ساده یا یک داستان ارواح را بگویید. استفاده از عکس ها برای کمک به شما در گفتن یک داستان، همیشه ایده خوبی است حتی اگر فقط در حال گفتن داستان باشید .
Storytelling فعالیت اجتماعی و فرهنگی به اشتراک گذاشتن داستان را توصیف میکند، گاه با بداهه نوازی یا تئاتر . هر فرهنگی داستانها یا روایت های خاص خود را دارد که به عنوان وسیله ای برای سرگرمی، آموزش، حفظ فرهنگی یا القای ارزش های اخلاقی به اشتراک گذاشته میشود. عناصر مهم داستان و داستان پردازی شامل طرح، شخصیت ها و دیدگاه روایت است. وقتی داستانی عالی میشنوید نظر شما چیست؟
بسیاری از ما رمان هایی را که توسط “بزرگان”زمان ما نوشته شده اند را جواهرات داستان پردازی مدرن میدانیم. آغاز قصه گویی، با شناختن شخصیت ها در داخل و خارج، و گرفتن صحنه، تنظیم صحنه های مختلف در ساختار جهان میچرخد. داستان پردازی، هنگامی که به درستی انجام شود، تاثیر خوبی بر روند یادگیر دارد. این ترکیب کاملی از عناصر، نثر، گفتگو و سبک ها را با هم مخلوط و ترکیب می کند. ارتباطات بزرگترین چیز در مورد داستان پردازی و داستان سرایی است. گفتن یک داستان به معنای برقراری ارتباط با مخاطبان است که میخواهید بگویید. داستان نویسان خوب ارتباط برقرار می کنند. آن ها ارتباطی را که برقرارمی کنند بر روح و احساسات خوانندگان یا شنوندگان تاثیر میگذارند.
یک داستان لازم نیست مستقیم باشد. میتواند مبهم باشد. بسیاری از اشکال شعر یا داستان نویسان و شاعران از این عنصر در نثر خود استفاده میکنند. آنها تصاویر و افکار انتزاعی را در هم میآمیزند تا در هر بار خواندن متن، دنیای متفاوتی ایجاد کنند. خواننده در این مورد سازنده جهان میشود. در اشکال دیگر داستان گویی، زبان مستقیم است.
نثر ساده است. با این حال، دنیایی درخشان را به شما منتقل میکند تا لحظه ای همانطور که اتفاق میافتد (مثل مجریان خبری برای CNN در حین یک خبر). بنابراین، ما داستان نویس و داستان سرای خوب را درک میکنیم، اما داستان نویسی و داستان سرای بد چه طور؟
بسیاری از ما این موضوع مهم را تجربه کرده ایم. این داستان بد است اما چه چیزی باعث بد شدن آن میشود؟ یک داستان بد ماجرایی است که شما دیگر نمیخواهید آن را بشنوید. به همین سادگی است.
یک داستان بد خواننده خود را از دست میدهد و نمی تواند ارتباط برقرار کند. بله، شما آن را با صدای بلند و واضح شنیده اید: یک داستان زمانی بد است که ارتباط بین خواننده و شنونده برقرار نمیشود.
چرا بعضی داستان ها بد هستند؟
یک نویسنده باید در وهله اول داستانی را بنویسد که بتواند حداقل مخاطبان خود را قانع کند. بدیهی است هر کس فکر می کند به اندازه کافی خوب است که نوشته یا سروده اش بتواند رو شما یا هر مخاطب دیگر اثر خوبی بگذارد. این مشکل بزرگی است که در تمام داستان سرایی ها، داستان نویسی ها وجود دارد.
ما روزانه مخاطب مختلفی را می شنویم که به علت فن بیان نداشتن گوینده ما علاقه ای به ادامه آن نداریم. از کتاب بد، گرفته تا مجله بد، تا فیلم که هر کدام در جایگاه خودشان داستانی را میگویند. ژانر خوب سهم نسبتا زیادی از داستان های خوب را دارند. چیزهای زیادی برای آموختن از داستان بد وجود دارد. هنگامی که ما یک داستان بد را میخوانیم و میشنویم، چیزی را تجربه می کنیم که بسیاری از ما هم آن را به خوبی میشناسیم.
جادوی داستان بد این است که، ما می آموزیم که چه کاری انجام ندهیم. کتاب هایی که هنوز حتی ساعت 6 عصر در هنگام خواب میخوانیم، تا شعرهایی که باعث میشود چشمان ما با، به تصویر کشیدنش گریه کنیم. این موارد ناشی از هنر نویسنده در داستان سرایی است. بیان شما در کتاب و داستان سرایی تاثیر زیادی دارد، داستان را سرشار از حس میکند.
شاید مادر یک داستان را هر شب برای کودک خود بخواند و کودک هر شب داستان را تا اخر گوش میدهد. به دلیل آن که داستان سرشار از حس است. خواننده (مادر) در نقش تمام شخصیتهای داستان را گرفته است.
بدون دیدگاه