عبارات و اصطلاحات
قرار دادن شاهزاده در شکم کسی (منظورش اینه که بچه ای که از طرف مقابل بوجود بیاد شاهزاده آینده خواهد بود) | To put a prince in somebody’s belly |
فراموشش نکن | Don’t forget that |
کسی را بخاطر سپردن | To keep somebody in memory |
خوش شانس بودن/ شانس با کسی یار بودن | To be in luck |
من خیلی احساس بهتری میکنم | I feel much better |
کسی را باور داشتن/ به کسی ایمان داشتن | To believe in someone |
پیروزی را جشن گرفتن | To celebrate the victory |
با چیزی مواجه شدن | To face something |
وقت آن است که غم هامون رو غرق کنیم (منظور اینه که باید غم وغصه رو به فراموشی بسپاریم) | It’s time to drown our sorrows |
اون به چیزی که مستحقش بود رسید/ اون چیزی که لایقش بود رو بدست اورد | He got what he deserved |
من همه زندگیم رو یک پرنده کوچیک باقی موندم (یعنی این که اگر چنین بوده باشه من تمام طول زندگیم هیچ رشدی نکردم/ هیچ کار خاصی انجام ندادم) | I would have stayed a little bird all my life |
من به سختی/ به زحمت میدانم.. | I hardly know.. |
یه اصطلاح غیر رسمی هست برای زمانی که فرد چه بصورت شوخی و چه از روی شوخی میگه که هرکاری که دوس داری رو بکن do what you want to do! | Suit yourself |
برای چیزی گله کردن | To beg for something |
رازی را پیش خود نگه داشتن/حفظ کردن | To keep a secret |
به کسی فرصت دادن | To give someone opportunity |
همه در توافق جمعی هستن/ همه موافقند | All are in agreement |
یکم بی ادبیه | That’s a bit rude |
قرار داد بستن/ شرط بستن | To make a deal |
چه اتفاقی افتاد؟ | What happened? |
شرایط ذهنی/طرز فکر | State of mind |
زیر امواج فرو رفتن | To sink beneath the waves |
بدون دیدگاه