Each year, 24 boys and girls between the ages of 12 and 18 must compete in a competition called Live Thirst, which airs live on television. The conditions of this competition are such that all children and adolescents must kill each other and whoever stays in the end will be the main winner.
اصطلاحات فیلم The Hunger Games
يک روز بالاخره کبابت ميکنم. | l'll still cook you. |
اونهايی که دوستشون داري رو تشويق میکنی، وقتی کشته میشن گریه میکنی. | You root for your favorites. You cry when they get killed. |
اگه کسی تماشا نکنه، اونا هم هيچ بازیای ندارن. | lf no one watches, then they don't have a game. |
زبونمون رو میبُرن يا بلای بدتری سرمون ميارن. | Cut out our tongues, or worse. |
تا وقتی این رو داشته باشی، هیچ اتفاق بدی واست نمیافته. | as long as you have it, nothing bad will happen to you. |
اين قيامی بود که سرزمین ما را به خود لرزاند. | This was the uprising that rocked our land. |
برادر عليه برادر ايستاد تا زمانی که هیچ چیز باقی نماند. | Brother turned on brother until nothing remained. |
به عنوان يک ملت سوگند خورديم، ديگه هرگز اجازهی چنين خيانتی رو نخواهيم داد. | We swore as a nation we wouId never know this treason again. |
سر کلاهم حاضرم شرط ببندم اون خواهرت بود، درسته؟ | I bet my hat that was your sister, wasn't it? |
تو قویتر از اونایی | You're stronger than they are. |
این لحظه همون لحظهای هست که هیچوقت نمیتونی فراموش کنی | this moment is a moment that you never forget. |
داشتم چند تا نصیحت برای زندهموندن میکردم. | l was just giving some life-saving advice. |
واقعاً میخواي بدونی چطور زنده بمونی؟ | You really want to know how to stay alive? |
وقتی وسط بازی هستی و داری از گرسنگی يا سرما میميری ،يه کم آب، يه چاقو يا حتي يه کبريت میتونه حدفاصل مرگ و زندگی باشه. | When you're in the middle of The Games and you're starving or freezing some water, a knife or even some matches can mean the difference between life and death. |
اون يکي از شجاعانهترين کارهايي بود که تو عمرم ديدم؛ کاری که برای خواهرت کردی. | That was one of the bravest things l've ever seen; With your sister. |
توصيهی من اينه که مهارتهای زندهموندن رو ناديده نگيرين. | My advice is don't ignore the survival skills. |
اونا دارن طوری بهت نگاه ميکنن انگار غذاشون هستی. | Those guys are looking at you like you're a meal. |
پيتا، تو حتماً قدرتت رو نشونشون بده. | Peeta, you make sure to show your strength. |
تو وضعيت خطرناکی قرار گرفتيم، اميدوارم متوجه شده باشی. | l hope you noticed we have a serious situation. |
اميد تنها چيزيه که از ترس قوی تره. | Hope. lt is the only thing stronger than fear. |
يه کم اميد موثر و مفيده ولی اميدِ زياد خطرناکه. | A little hope is effective. A lot of hope is dangerous. |
و حالا ميگی که بهم علاقه داری؟ تو تا حالا باهام حرف نزدی. | You don't talk to me, and then you say you have a crush on me? |
اگه قراره بميرم دوست دارم خودم باشم. | lf I'm gonna die, I want to still be me. |
ميدونم که از پس شورش مردم برميای همون طور که قبلا براومدی. | l know you know how to handle a mob. You've done it before. |
اینکار رو نمیکنم! تو رو تنها نمیذارم. | I'm not gonna leave you. I'm not gonna do that. |
هر روز موقع برگشتن به خونه، نگاهت میکردم. | l watched you going home every day. |
ما جون همديگه رو نجات داديم. | We saved each other. |
زندگی بدون اون، برام غيرقابل تصور بود. | l couldn't imagine life without him. |
-چه احساسی داشتی وقتي که اون رو کنار رودخونه پيدا کردی؟ | -How did you feel when you found him by that river? |
+احساس شادترين انسان روی زمين رو داشتم. | +l felt like the happiest person in the world. |
عبارات فیلم The Hunger Games
بهخواب رفتن | Go to sleep |
آماده رفتن شدن | Have (got) to go |
جالب/ دیوونهکننده/ خفن | lt's sick |
از جایی رفتن/ برخاستن | Take off |
آرزو می کنم/ امیدوارم که بیشترین شانس پیروزی رو داشته باشید | May the odds be ever in your favor |
اجازه دادن به كسی برای انجام كاری | Go ahead |
طبق معمول | As usual |
تشویق کردن یا کف زدن برای کسی | Let's have a big hand for somebody |
دست دادن | Shake hands |
گوش نکردن به کسی یا چیزی/ نادیده گرفتن | Tune out |
دوست پیداکردن | Making friends |
لباس پوشیدن | Dressed up |
ولم کنین! | Get off me! |
در افتادن با کسی | Messing with someone |
مخفیانه مورد تعقیب قرارگرفتن | Have a shadow |
منطقیه/ عاقلانهست | Make sense |
دنبال چیزی گشتن | Looking for something |
از دستدادن (بخاطر تاخیر) | Held up |
صادقانه | Straight up |
هشدار دادن به کسی برای اتفاقاتی که قراره بیافته (همون "حواست جمع باشه!" خودمون) | Watch one's back! |
بدون دیدگاه